.
 

 
 

 
 
 

 
.
 
 

به وبلاگ بهترین ها خوش آمدید
ایمیل مدیر :

» شهريور 1390
» تير 1390
» خرداد 1390
» ارديبهشت 1390
» فروردين 1390
» اسفند 1389
» بهمن 1389
» دی 1389
» آذر 1389

» چت روم
» ترک یک گناه...خود ارضایی
» ****lip2lip****
» ****lip2lip****
» Just Download
» انبار عکس
» وبلاگ طرفداران جاستین بیبر
» طرفداران جاستین بیبر
» آموزش آهنگ سازی-میکس و مستر
» طلوع ترانه
» بهترین محصولات
» به یاری اهورا مزدا
» Live Music and Entertainment
» کیت اگزوز
» زنون قوی
» چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین ها و جدیدترین ها و آدرس afshinzehtab.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 81178
تعداد مطالب : 1344
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1



این صفحه را به اشتراک بگذارید

RSS
 
محبوبه شب
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 29 بهمن 1389 در ساعت 14:49


ماه  تابید  چودید  آن همه  خاموش مرا

نرم  باز  امد و بگرفت  در  آغوش مرا

 

گفت: خاموش  درین جا  چه  نشستی؟ گفتم

بوی  محبوبه شب  می برد  از  هوش مرا

 

بوی  محبوبه شب  بوی  جنون  پرور  عشق

وه  چه زیباست  که از  هوش  برد  بوش مرا

 

بوی  محبوبه شب  نغمه  چنگی ست  لطیف

که  زافلاک  کند  زمزمه  در  گوش مرا

 

بوی  محبوبه شب  همچو  شرابی  گیراست

مست و شیدا  کند  این جام  پر از  نوش مرا

 

بوی  محبوبه شب  جلوه  جادوئی  اوست

آن که  کردست  به یکباره  فراموش مرا

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 29 بهمن 1389 در ساعت 14:48

می روم خسته و افسرده سوی منزلگه ویرانه خویش

 

به خدا می برم از شهر شما

 

دل شوریده و دیوانه خویش

 

می برم تا که در آن نقطه دور

 

شستشویش دهم از رنگ گناه

 

شستشویش دهم از لکه عشق

 

می برم زنده به گورش سازم

 

تا از این پس نکند یاد وصال .....

 
.:: ::.
 
مرگ قو
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 29 بهمن 1389 در ساعت 14:46

شنیدم که : چون قوی زیبا بمیرد

 

فریبنده زاد و فریبا بمیرد

 

 

شب مرگ ، تنها نشیند به موجی

 

رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

 

 

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب

 

که خود در میان غزلها بمیرد

 

 

گروهی بر آنند کاین مرغ شیدا

 

کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد

 

 

شب مرگ از بیم ، آنجا شتابد

 

که از مرگ ، غافل شود تا بمیرد

 

 

من این نکته گیرم که باور نکردم

 

ندیدم که قوی به صحرا بمیرد

 

 

چو روزی زآغوش دریا برآمد

 

شبی هم در آغوش دریا بمیرد

 

 

تو دریای من بودی آغوش وا کن

 

که می خواهد این قوی زیبا بمیرد

 
.:: ::.
 
حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ یک مزرعه است
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 29 بهمن 1389 در ساعت 14:40

http://www.ruudpeters.com/Galleries/Gallery10



در میان مزرعه های طلایی گندم

مترسکی با لبهایی خندان ایستاده است

لباسش نه وصله دار است و نه مغزش پوشالی

مترسک  خائن با کلاغ ها طرح دوستی ریخته است

خوشه های طلایی گندم در آتش دو رویی نگهبان خویش می سوزند

فصل دروی گندم ها و حاصلش نانی که به سفره من و تو می آید

تکه نانی خشک در دست کودکی بی پرواست

کودک درد گندم ها را می فهمد

مترسک را به دار می آویزد

صدای نحس کلاغها به گوش می رسد

کلاغ ها به سوی مزرعه ای دیگر می روند و بر سادگی مترسک قاه قاه می خندند

اینگ خوشه های گندم با پرچم سفیدی که نماد صلح است

طلایی تر به چشم می آیند

فصل دروی  گندم ها و تکه نانی که طعم آزادی می دهد

 
.:: ::.
 
معانی گل
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 29 بهمن 1389 در ساعت 14:30

در اغلب کشورها گل ها از معانی یکسانی برخوردار شدن

گل بنفشه : معنی نجابت و کم رویی، اندیشه ناگفته ، پاکدامنی ، فروتنی

گل شقایق: اختلاف

 گل سرخ: عشق و زیبایی

رز سیاه : مرگ و تسلیت

 رز سفید : عشق مبارک و فرخنده

رز کاملاً شکفته : تعهد و دوست داشتن

 دسته گل رز : قدردانی

ترکیبی از گل رز سفید و سرخ : سازش، اتحاد

سوسن: ملاحت و زیبایی

سوسن سفید: دوشیزگی و پاکیدامنی

خشخاش: تنبلی و سستی

شکوفه پرتقال: علاقه به ازدواج

سنبل: اندوه و تاسف

شب بو: عشق در حال سیه روزی و بدبختی

زنبق سفید: عفت و پاکدامنی

کاملیای سفید : قابل ستایش و پرستیدنی

کاملیای صورتی: در آرزوی رسیدن به یکدیگر

کاملیای قرمز : عشق آتشین

نیلوفر آبی : حقیقت

آنتوریوم: عشق ، علاقه و محبت

داوودی : تو دوست فوق العاده من هستی

آفتابگردان : ستایش ، غرور و پرستش

نرگس : غرور و خودبینی

نرگس زرد : احترام

اقاقیا : عشق پاک

کاکتوس: پایداری و استقامت

لاله : عاشق واقعی

مریم : لذت بردن

میخک : جواب مثبت به درخواست عشق

قاصدک : وفاداری ، خوشبختی و صداقت

نسترن : احساس همدلی و تقاضای دوست داشتن

پامچال : بدون تو ادامه زندگی را نمی خواهم.

یاسمن : شادی و دلپذیری

رزماری : یادآوری خاطرات گذشته

البته تعداد شاخه های دسته گل اهدایی هم معنای مختلفی داره

یک شاخه گل: توجه

سه شاخه گل:  احترام

پنج شاخه گل: علاقه و محبت

هفت شاخه گل: عشق 

10 شاخه گل لاله نشانه یک عشق بی نظیر و ماندگاره

 
.:: ::.
 
پنجره
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 29 بهمن 1389 در ساعت 14:29

 

کاش پنجره اتاقت میشدم

تا هر روز نگاهم کنی

و تا همیشه نگاهت کنم

تا باز کنی دستهایم و پاک کنی اشکهایم

و بشینی در برم

.....

می خواهم تازیانه خور نفسهای تو باشم

می خواهم تنها

پنجره اتاقت باشم

 
.:: ::.
 
خواب کودکی
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 29 بهمن 1389 در ساعت 14:29

لبهایم سخن نمی گویند

آنها در انتظار زاییدن کلماتند

آسمان باران می بارد

باران ستاره

من دیکته ترانه قلبم را زمزمه میکنم

خورشید جسم من

خیره به قطرات باران

و

دانه های باران خو گرفته در بینهایت

فاصله نگاهم به بلندی یک اشاره

اما

حقیقت نگاهم به وسعت یک ستاره

و من در وسعت بیکران آسمان

باز خواب کودکیم را تجربه میکنم

 
.:: ::.
 
افق
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 29 بهمن 1389 در ساعت 14:19

پرده دوباره آبستن باد است

به چهره ای که از جدای روز خونین است

مینگرم

در آن افق نارنجی رنگ

دیوار است و خشت و کلاغ سیاه

دیوار به سکوت تلخ خشتها وابسته

در انتظار یک رهگذر

  و دیوار منتظر یک کبوتر

 
.:: ::.
 
دختر زشت
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 29 بهمن 1389 در ساعت 14:18

 

خدایا بشکن این آیینه را

 

که من از دیدن آیینه سیرم

 

مرا روی خوشی از زندگی نیست

 

ولی از زنده ماندن ناگزیرم

 

 

 

از آن روزی که دانستم سخن چیست

 

همه گفتند:

 

این دختر چه زشت است

 

کدامین مرد او را می پسندد؟

 

دریغا دختری بی سرنوشت است

 

 

 

چو در آیینه بینم روی خود را

 

در آید ار درم غم با سپاهی

 

سیه روزی نصیبم کردی اما

 

نبخشیدی مرا چشم سیاهی

 

 

 

به هر جا پا نهم از شومی بخت

 

نگاه دلنوازی سوی من نیست

 

از این دلها که بخشیدی به مردم

 

یکی در حلقهء گیسوی من نیست

 

 

 

مرا دل هست اما دلبری نیست

 

تنم دادی ولی جانم ندادی

 

بمن حال پریشان دادی اما

 

سر زلف پریشانم ندادی

 

 

 

به هر جا ماهرویان رخ نمودند

 

نبردم توشه ای جزء شرمساری

 

خزیدم گوشه ای سر در گریبان

 

به درگاه تو نالیدم به زاری

 

 

 

چو رخ پوشم به بزم خوبرویان

 

همه گویند: او مردم گریز است

 

نمی دانند زین درد گرانبار

 

فضای سینهء من ناله خیز است

 

 

 

به هر جا همگنانم حلقه بستند

 

نگینش دختری نازآفرین بود

 

زشرم روی نازیبا در ان جم

 

سر من لحظه ای بر آستین بود

 

 

 

چو مادر بیندم در خلوت غم

 

ز راه مهربانی مینوازد

 

ولی چشم غم آلودش گواه است

 

که در اندوه دختر می گدازد

 

 

 

ببام آفرینش جغد کورم

 

که در ویرانه هم ناآشنایم

 

نه آهنگی مرا تا نغمه خوانم

 

نه روشن دیده ای تا پر گشایم

 

 

 

خدایا بشکن این آیینه ها را

 

که من از دیدن آیینه سیرم

 

مرا روی خوشی از زندگی نیست

 

ولی از زنده ماندن ناگزیرم

 

 

 


خداوندا خطا گفتم ببخشا

 

تو بر من سینه ای بی کینه دادی

 

مرا همراه رویی ناخوشایند

 

دلی روشنتر از آیینه دادی

 

 

 

 
.:: ::.
 
کی بود
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 19:11

کی بود کی بود از اول روز و شب و جدا کرد

ماه و ستاره هارو تو آسمون رها کرد

کی بود رو شونه کوه ترمه توری انداخت

از دل ابر تیره برف بلوری انداخت

کی بود کی بود از اول خاک و زمین و گل کرد

این برهوت خشک و دوزخ اهل دل کرد

کی بود که آسمونو تو چشم آدما ریخت

به گنبد بلندش ستاره هارو آویخت

کی بود کی بود از اول تو دریا کشتی انداخت

تو چار دیوار دنیا مرغ بهشتی انداخت

کی بود که آدمارو از آسمون رها کرد

بال فرشته ها رو از تنشون جدا کرد

ستاره آی ستاره شب زمین سیاهه

چراغ آسمون شو تا فردا خیلی راهه

ما که اسیر شهر آهن و سنگ و دودیم

کاشکی همه بدونیم یه روز فرشته بودیم.

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 19:10

به تو عادت دارم

مثل پروانه به آتش

مثل عابد به عبادت

و تو هر لحظه که از من دوری

من به ویرانگری فاصله می اندیشم

در کتاب احساس،

واژه فاصله یک فاجعه معنا شده است

تو توانایی آن را داری که به این

فاجعه پایان بخشی.

 
.:: ::.
 
عهد ادم
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 19:9



من ازعهده آدم تورادوست دارم

ازآغازعالم تورادوست دارم

چه شبها من و اسمان تادم صبح

سرودیم نم نم،تورادوست دارم

نه خطی نه خالی!نه خوابی نه خیالی!

من ای حس مبهم تورادوست دارم

سلامی صمیمی تر از غم ندبدم

به اندازه غم تورادوست دارم

بیاتا صدا از دل سنگ خیزد

بگوییم باهم،تورادوست دارم

جهان یک دهان شد هم اواز باما

تورادوست دارم،تورادوست دارم.
 

 
.:: ::.
 
انتظار
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 19:9



عاشقت خواهم ماند         بی نیاز از دنیا

من در این کوی غریبانه فدا خواهم شد

چشمهایم را به کسی باز نخواهم کرد          تا تو از راه رسی

ای دو چشمت دریا     چشم من کم نور است

دل ما را طلبت                همچنان پرشور است

همچنان منتظرت خواهم ماند

دل خود را به کسی نسپارم

نه به جنگل،نه به دریا،نه به ابر

با بیگانه چنین و چنان خواهم شد

تا کنم چشمانم هدیه بر چشمانت

منتظر در طلبت،جان ما قربانت.

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:57

 

دیروزاورادیدم،کنارخیابان بساطش راپهن کرده بود.

 

طفلکی حتماخیلی خسته شده بود.جلو رفتم وشکلاتی خریدم.

 

دوباره باهمان نگاه زل زد توی چشامهایم،می دانم که دلش می خواست

 بیشتر بخرم،اما چه کنم که خودم هنوز دسته گل سرخ هایم را نفروخته بودم.

 
.:: ::.
 
مهربانم
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:54


به آشیانه ای که میان دستهایم برای تو ساخته ام
شبی سر بزن
گرد مهتاب را روی قطار لحظه ها بپاش
و خواندنی ترین نگاهت را در نگاهم منعکس کن
به زمزمه آشنای مهرت
دور از همهمه ها
عادتم بده
و به دل انگیزترین رویایت مرا سنجاق بزن
از خیالات ملال اور
از وحشت کابوسها
از زمستان سردی که هر شب به ذهنم شبیخون میزند
و از تمام بهانه ها
نجاتم بده
در این آشیانه کوچک خوشب


       که بی تو در من فرو میریزد
و ویرانه نشینم میکند
با من حرف بزن
ترانه های مهربانی ات را
برایم بخوان
و با لبخندت
به من امید جاودانه بده...


 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:53

به تو عادت کرده بودم
ای به من نزدیک تر از من
ای حضورم از تو تازه
ای نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگی به شبنم
مثل عاشقی به غربت
مثل مجروحی به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه های من بی تو
تجربه کردن مرگه
زندگی کردن بی تو
من که در گریزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گریه شب
به تو حجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
خونه لبریز سکوته
خونه از خاطره خالی
من پر از میل زوالم
عشق من تو در چه حالی

 
.:: ::.
 
بوسه
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:53


عطریست که از یک گل معطر متصاعد می شود و می توان گفت بوسه زبان عشق است و
یا اینکه بوسه ارمغان و هدیه عشق است به آنچه که ما عشق می ورزیم و به آن
احترام و علاقه قائلیم!
بوسه هدیه خداوندی است برای زنده نگاه داشتن
عشق. هر بوسه ای هدیه ای جدید است از جانب پروردگار و طعمی جدید از عشق و
محبت است ! چه کسی قابل بوسیدن است ؟ در یک کلام می توان گفت که هر کسی را
که دوست دارید و برای شما دارای قداست و احترام است قابل بوسیدن است و
بوسیدن نه تنها روشی برای ابراز علاقه است و راهی برای صمیمیت بیشتر و یکی
شدن با کسی است که برایتان دوست داشتنی و عزیز است! شاید به این صراحت و
بطور مطلق "بوسه" قابل تعریف نباشد ولی بقول شکسپیر میتوان به این نتیجه
اکتفا کرد که : بوسیدن مهر و امضای عشق است نسبت به هر آنچه که عشق
ورزیدنی

 
.:: ::.
 
عشق فراموش شده
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:52

تو که میدونی عشق منی دوست دارم


واسه چی پس تو میگی میخوام برم دیگه دوست ندارم


یادته اون روزا که دستت تو دسته من


حالا تو میخوای بری منو نمیخوای دلبر من


میدونی من بی کسم تو بودی همه کسم


زندیگم تو بودیو حالا من خارو خسم


چرا تو لج میکنی


ابروهاتو کج میکنی


زندگیم تموم شدش برای تو


عمر من حروم شدش به پای تو


واسه تو حاضر بودم ستاره هارو بشمورم


شهرو آتیش بزنم بیام بگم دوست دارم

 
.:: ::.
 
چه جوری باور بکنم
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:52


آنقدر در گفتن یک حرف حاشیه رفتم


وبه جای نوشتن تنها یک کلمه گوشه ی دفتر خاطراتت


شعر های حاشیه ای نوشتم !!!!


تا عاقبت در حاشیه چشم هایت افتادم


حالا که حاشیه نشینی را تجربه می کنم


بگذار فقط یک حرف حاشیه ای دیگر بزنم


دوستت دارم
 

 
.:: ::.
 
چه سخت است
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:51

من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟

پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم

تنهاییت برای من …

غصه هایت برای من  …

همه بغضها و اشکهایت برای من ..

بخند برایم بخند

آنقدر بلند

تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…

صدای همیشه خوب بودنت را

دلم برایت تنگ شده

 دوستت دارم …

 
.:: ::.
 
بیا
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:50

با مداد رنگی روزه آمدنت را نقاشی میکنم و جادهای رفتنت را خط خطی! کسی برایه من نیست. بیا غلط های زندگیم را به من بگو و زیر اشتباهتم را خط بکش.بودنت مثله دریایی مرا در بر میگیرد آنجا که تو هستی،ماهیها هم نمیتوانند بییند چه رسد به من..............................!!! کدام صبح میایی؟ کدام چمدن ماله توست؟ کدام دست ترا به من میرساند؟کدام روز ماله من میشوی؟بیا که درده دلم را فقط تو میفهمی.

 
.:: ::.
 
خیلی وقته
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:50

گل باغ آرزوهام توی دست سرد باده


واسه من گرون تموم شد این یه دل دادن ساده


رفتی ازم گرفتی رنگ خنده و صدامو


از درخت شبا چیدی همه ستاره هامو


کاش نمی دیدمت


هیچ وقت


سخت از تو دل بریدن


بهترین بهونه ای تو واسه نفس کشیدن


جای تو خالی حالا


حالا تو دوری و دوری بین ما شکسته پلها


اولش دست زمونه گره عشقمو کور کرد


بعدش آورد جدایی قلبمو زنده به گور کرد


دل بهت دادمو گفتم با خوب و بدت میسازم


آخر کار و نخوندم که جونیمو می بازم


حالا تو یه قطره اشکی می درخشی توی چشمام


کاش نمی دیدمت


هیچ وقت


کاش نمی دیدمت


هیچ وقت…………..

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:49

بعضي ها گله دارند كه چرا؟ گل سرخ خار دارد... در اين فكرم كه چرا نمي گويند:عجب... اين بوته خار٫ گل سرخ دارد!!.
 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:49

اول به نام عشق، دوم به نام تو، سوم به ياد مرگ. بر لوح شيشه اي قلبت بنويس: يا تو وعشق، يا من و مرگ
 
.:: ::.
 
دعایت میکنم
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:49

با تو هستم
تویی که رویت را  از من بر میگردانی
به چشمانم نگاه کن
اشکهایم هنوز خشک نشده اند
از چه میترسی  ,من گناهت را بخشیده ام
هنوز آنقدر عاشقت هستم که هیچ کینه ای از تو به دل ندارم
تو را به خدا سپرده ام ,نه نگران نباش نفرینت نمی کنم
برایت دعا ی خیر میکنم
دعا میکنم که خدا هم ترا ببخشد وتنهایت نگذارد
دوست ندارم تو هم مثل من طعم تلخ تنهایی را حس کنی
دوست ندارم تو هم مثل من شکستن قلبت را تجربه کنی
پس هرگز نفرینت نخواهم کرد وترا به خدا خواهم سپرد
تا در پناه او به زندگیت ادامه دهی .در کنار هر کس وهر چیز که دوستش داری
به چشمانم نگاه کن , آنها را به خاطر بسپار
آنها همیشه نگران تو هستند

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:46

اي سراپايت سبز
دست هايت را چون خاطره اي سوزان
در دست هاي عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسي گرم از هستي
به نوازش لب هاي عاشق من بسپار
باد ما را با خود خواهد برد

 
.:: ::.
 
تقديم مي كنم ، با عشق
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:46

به خارزار جهان ، گل به دامنم ، با عشق
صفاي روي تو ، تقديم مي كنم ، با عشق
درين سياهي و سردي بسان آتشگاه
هميشه گرمم ، هميشه روشنم با عشق
همين نه جان به ره دوست مي فشانم شاد
به جان دوست ، كه غمخوار دشمنم با عشق
به دست بسته ام اي مهربان ، نگاه مكن
كه بيستون را از پا در افكندم ، با عشق
دواي درد بشر يك كلام باشد و بس
كه من براي تو فرياد مي زنم : با عشق

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:46

زندگي دفتري از خاطرهاست
يك نفر در دل شب
 يك نفر در دل خاك
يك نفر همدم خوشبختي هاست
 يك نفر همسفر سختي هاست
 چشم تا باز كنيم عمرمان مي گذرد
ما همه همسفريم

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 28 بهمن 1389 در ساعت 17:45

قوانين شاد زيستن :
۱- اگر شما چيزي را دوست داريد از آن لذت ببريد .
۲ - اگر شما چيزي را دوست نداريد از آن دوري جوئيد.
۳ - اگر شما چيزي را دوست نداريد و نمي توانيد از ان دوري كنيد آن را تغيير دهيد.
۴ - اگر شما چيزي را دوست نداريد و نمي توانيد از آن دوري كنيد و نمي توانيد آن را تغيير دهيد آن را بپذيريد.
۵ - با تغيير نگرشتان نسبت به چيزهايي كه انها را دوست نمي داريد انها را بپذيريد .

 
.:: ::.
 
اگه قلبمو شکستی...
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 27 بهمن 1389 در ساعت 22:49

اگه قلبمو شکستی به فدای یک نگاهت

 این منم چون گل یاس نشستم سر راهت

 تو ببین غبار غم رو که نشسته بر نگاهم

 اگه من نمردم از عشق تو بدون که روسیاهم

اگه عاشقی یه درده چه کسی این درد ندیده

 تو بگو کدام عاشق رنج دوری رو ندیده

اگه عاشقی گناهه ما همه غرق گناهیم

 میون این همه آدم یه غریب و بی پناهیم

تو ببین به جرمه عشقت پره پروازمو بستند

تو ندیدی منه مغرور چه بی صدا شکستم

 

 
.:: ::.
 
عناوین آخرین مطالب بلاگ من


صفحه قبل 1 ... 17 18 19 20 21 ... 45 صفحه بعد

 
 
 

  .:: Design By : Afshin Zehtab ::.