.
 

 
 

 
 
 

 
.
 
 

به وبلاگ بهترین ها خوش آمدید
ایمیل مدیر :

» شهريور 1390
» تير 1390
» خرداد 1390
» ارديبهشت 1390
» فروردين 1390
» اسفند 1389
» بهمن 1389
» دی 1389
» آذر 1389

» چت روم
» ترک یک گناه...خود ارضایی
» ****lip2lip****
» ****lip2lip****
» Just Download
» انبار عکس
» وبلاگ طرفداران جاستین بیبر
» طرفداران جاستین بیبر
» آموزش آهنگ سازی-میکس و مستر
» طلوع ترانه
» بهترین محصولات
» به یاری اهورا مزدا
» Live Music and Entertainment
» کیت اگزوز
» زنون قوی
» چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین ها و جدیدترین ها و آدرس afshinzehtab.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 24
بازدید کل : 81196
تعداد مطالب : 1344
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1



این صفحه را به اشتراک بگذارید

RSS
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال شنبه 28 اسفند 1389 در ساعت 21:59

گفته بودي فردا ،
پشت اين پنجره ها ،
غنچه اي مي رويد ،
و کسي مي آيد ،
روشني مي آرد ،
...ديرگاهيست که من ،
پشت اين پنجره ها منتظرم ،
ولي اينجا حتي ،
رد پايي هم نيست...

*******************************

اگر کسي يک بار به تو خيانت کرد ، اشتباه اوست اما اگر دوبار به تو خيانت کرد ، اين اشتباه توست


*******************************

قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتني بودن است. ..

*******************************

آنکه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت ،
در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهايي ما را به رخ ما بکشد،
تعنه اي بر در اين خانه تنها زد و رفت .

*******************************

نداشتن تو يعني اينکه ديگري تو را دارد، نمي دانم نداشتن ات سخت تر است يا تحمل اينکه ديگري تو را داشته باشد

*******************************

اي که از ياد وفا مي طلبي ، يار کجاست ؟ / همه يارند ولي يار وفادار کجاست ؟


*******************************

زندگي يعني بخند هرچندغمگيني
ببخش هرچندمسکيني،
فراموش کن هرچند دلگيري
اينگونه بودن زيباست،هرچند آسان نيست
 

 
.:: ::.
 
شب و هوس
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 26 اسفند 1389 در ساعت 20:13

در انتظار خوابم و صدا افسوس

خوابم زچشم بر نمی آید

اندوهگین و غم زده می گویم

شاید ز روی ناز نمی آید

چون سایه گشته خواب ونمی افتد

در دامهای روشن چشمانم

میخواند ان نهفتهٔ نا معلوم

در ضربه های نبض پریشانم

مغروق این جوانی معصومم

مغروق لحظه های فراموشی

مغروق این سلام نوازشیار

در بوسه و نگاه و هم آغوشی

می خواهمش در این شب تنها یی

با دیدگان گمشده در دیدار

با درد،درد ساکت زیبایی

سر شار، از تمامی خود سرشار

می خواهمش که بفشردم بر خویش

بر خویش بفشرد من شیدا را

بر هستیم بپیچید،پیچد سخت

آن بازوان گرم و توانا را

درلا بلای گردن و موهایم.

گردش کند نسیم نفسهایش

نوشد،بنوشدم که بپیوندم

بارود تلخ خویش به در یایش

وحشی وداغ وپر عطش ولرزان

چون شعله های سر کش با زیگر

درگیردم،به همهمه در گیرد

خاکسترم بماند در بستر

در آسمان روشن چشمانش

بینم ستاره های تمنا را

در بوسه های پر شررش جویم

لذات آتشین هوسها را

می خواهمش دریغا،می خواهم

می خواهمش به تیره،به تنهایی

می خواهمش به گریه،به بیتابی

می خواهمش به صبر،شکیبایی

لب تشنه مبدود نگهم هر دم

در حفره های شب،شب بی پایان

او،آن پرنده، شاید میگرید

بر بام ﻴﻚ ستارهٔ سر گردان
 

 
.:: ::.
 
پروردگارا!!!
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 26 اسفند 1389 در ساعت 20:12

پروردگارا! ببخش مرا كه از تمسخر دیگران لذت بردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه براى رسوا كردن دیگران تلاش كردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه نمازم، وقت یافتن گمشده‏هاى من است.

پروردگارا! ببخش مرا كه نادانى دیگران را به رُخِشان كشیدم.

پروردگارا! ببخش مرا كه براى همه گردن كشیدم، به غیر از خودم.

پروردگارا! ببخش مرا كه دیگران را وادار به معذرت خواهى كردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه همه‏اش دعا كردم خدایا! مرا از شر خلق دور بدار و یك بار نگفتم: خلقت را از شر من دور دار.

پروردگارا! ببخش مرا كه فكر و دلم از تو عزلت گزید و از گناه نه.

پروردگارا! ببخش مرا كه هر چه با من مدارا كردى، من بر تو خیره‏سرى كردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه آن قدر كه بر بى‏منزلى و بى‏كارى و ... گریستم، بر غم فراق از تو گریه نكردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه آن قدر كه به فكر زیبایى ظاهر و مد لباس و ... بودم، به فكر زیبایى و طهارت باطنم نبودم.

پروردگارا! ببخش مرا كه بارها و بارها به دنبال جنازه این و آن رفتم و از كنارش گذشتم و هنوز باورم نیست كه من هم رفتنى هستم.

پروردگارا! ببخش مرا كه با رفتار زشتم، دیگران را به دین بدبین كردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه در مجادله با این و آن فهمیدم كه حق با من نیست؛ ولى به رو نیاوردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه براى نظرات دیگران، آنگونه كه حق‏شان بود، ارزش قائل نشدم.

پروردگارا! ببخش مرا كه با پرسش‏هاى مشكل از استادانم، خود را در چشم دیگران بزرگ جلوه دادم و استادانم را تحقیر كردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه موقع تعریف و تمجید دیگران، باورم شد كه راستى راستى كسى هستم!

پروردگارا! ببخش مرا كه تاب شنیدن تعریف از دیگران را نداشتم!

پروردگارا! ببخش مرا كه توان حل مشكل دیگران را داشتم؛ ولى سكوت كردم و گفتم دردسر نمى‏خواهم.

پروردگارا! ببخش مرا كه آن قدر كه حسرت نداشته‏هایم را خوردم، شاكر داشته‏هایم نبودم.

پروردگارا! ببخش مرا كه اگر 1000 تومانم گم شد، غصه‏دار شدم؛ ولى نمازم قضا شد و، آن قدر غصه نخوردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه واله و شیداى مخلوقاتت شدم و خالقیتت را از یاد بردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه آن قدر كه غصه روزى‏ام را خوردم، غصه آخرتم را نخوردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه مدام دروغ گفتم و توجیه كردم كه دروغ مصلحتى بود.

پروردگارا! ببخش مرا كه خود را به خواب زدم تا از انجام كارى كه وظیفه‏ام بود، شانه خالى كنم.

پروردگارا! ببخش مرا كه با دروغ‏هاى مكرر خود، زشتى دروغ را در ذهن فرزندم از بین بردم.

پروردگارا! ببخش مرا كه آن قدر كه اهل حرف بودم، اهل عمل نبودم.

پروردگارا ...

پروردگارا!!! می‎بخشی مرا ؟؟؟؟
 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 26 اسفند 1389 در ساعت 20:11

من اگر پسر تمرین شده ی اندوهم

اگر از نسل گل هرزه به روی کوهم

اگر در دار جهان واژه ی یک احساسم

تو همان آدمک چوبی پیمان شکنی

که فقط لایق اتش زدنی
 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 26 اسفند 1389 در ساعت 20:6

اشک چشات دورغیه قسمات دروغیه

با اون چشات گولم نزن طرز نگات دروغیه

درد دلامو میگمو طعنه به تو نمیزنم

خودت می خوای که من ازت به سادگی دل بکنم

منو تو گریون میکنی با طعنه های نا به جا

خدا کنه سرت بیاد همون که اومد سر ما

نفرین من کاری نکرد خدا خودش کاری کنه

تقاسمو بگیره و اشک از چشات جاری کنه

الهی دردای دلم بشه طلسمه پای تو

غصه و درد و غم بشه لحظه به لحظه های تو

خدا کنه که آه من بگیره اون دامن تو

روزای روشنم برات بشه شب سیاه تو

کوه به کوه نمیرسه آدم به آدم میرسه

خدا اون روز رو نیاره دستم به دستت برسه




 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 26 اسفند 1389 در ساعت 20:4

آنکس که مي گفت دوستم دارد عاشقي نبود که به شوق من امده باشد رهگذري بود که روي برگهاي خشک پاييزي راه مي رفت صداي خش خش برگها همان اوازي بود که من گمان مي کردم ميگويد: دوستت دارم
———————————————————————
اقتدار دل شکسته به اندوهي ست که سروده نمي شود.

————————————————————————
زماني كه كنار رودخانه بودم نگاهم به قله ي كوه بود
به قله ي كوه كه رسيدم سراپا محو تماشاي رود شدم
————————————————————————-
دنيا به مثال کوزه اي زرين است اين آب کمي تلخ کمي شيرين است
از دوست جدا شدن چه سخت است اين بازي تلخ سرنوشت است
مرغ شب خوابيد و من از گريه بيدارم هنوز گر چه رفتي از برم مشتاق ديدارم هنوز
شمع سوزان توام اين کونه خاموشم نکن از کنارت ميروم اما فراموشم نکن

——————————————————————-
هلن كلر مي گويد:'’ هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود ، دري ديگر باز مي شود ولي ما اغلب چنان به دربسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم

————————————————————

زندگي مثل پيانو است ، دكمه هاي سياه براي غم ها و دكمه هاي سفيد براي شادي ها . اما زماني ميتوان آهنگ زيبايي نواخت كه دكمه هاي سفيد و سياه را با هم فشار دهي
————————————————————————
بخشش آن نيست که چيزي به من بدهي که من از تو بيشتر به آن نياز دارم، بلکه آن است که چيزي را به من ببخشي که خودت بيشتر از من به آن احتياج داري.
—————————————————————————-

کاش ميدانستي که درون قلبم خانه اي داري تو که هميشه آنرا با شفق مي شويم و با آن ميگويم که تويي مونس شبهاي دلم کاش ميدانستي باغ غمگين دلم بي تو تنها شده است و گل غم به دلم وا شده است کاش ميدانستي که درون قلبم با تپشهاي عشق هم صدا هستي تو .کاش ميدانستي که وجود تو و گرماي صدايت به من خسته و آشفته حال زندگي مي بخشد کاش ميدانستي……. کاش مي دانستي

—————————————————————————-
اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند
———————————–
تنها كساني كه مارا ميرنجانند. عزيزاني هستند كه هميشه كوشيده ایم از ما نرنجند.
————————————
پس از آخرین دیدار با دوستانت یادت باشد که ، به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند
—————————————-
بعضي فکر مي کنند منصفانه نيست که
.خدا کنار گل سرخ خار گذاشته است
.بعضي ديگر خدا را ستايش مي کنند که کنار خارها گل سرخ گذاشته است
———————————–

در پناه حضور سبز تو ، طوفان غم ، مرا جا می گذارد . در کنارت ژرفای آرامش را احساس میکنم و بی تو سیل بی رحم تنهایی مجالم نمی دهد
———————————
اگر از پايان گرفتن غم هايت نا اميد شده اي ، به خاطر بياور زيباترين صبحي که تا به حال تجربه کرده اي مديون صبرت در برابر سياهترين شبي هستي که هيچ دليلي براي تمام شدن نمي ديد …
————————————-
اگر مي دانستي چه قدر دوستت دارم
هيچ گاه براي آمدنت باران را بهانه نمي کردي
رنگين کمان من!!!
————————————–

انسان ها دو دسته اند :

آن هايي که بيدارند در تاريکي و

آن هايي که خوابند در روشنايي .
 

 
.:: ::.
 
خبر تلخ
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:26

دلتنگی همیشه از ندیدن نیست, لحظه های دیدار با همه زیبائی گاه پر از دلتنگیست که مبادا دیدار شیرین امروز خبر تلخ فردا باشد 

 
.:: ::.
 
با خواندن اولین تست و انتخاب گزینه مناسب به سوالی که هر گزینه مشخص کرده بروید و به آن سوال جواب ده
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:24


با خواندن اولین تست و انتخاب گزینه مناسب به سوالی که هر گزینه مشخص کرده بروید و به آن سوال جواب دهید. مثلاً اگر گزینه پ سوال ۱ را انتخاب کردید دیگر لزومی ندارد سوال ۲ و ۳ را پاسخ دهید فقط کافی است به سوال ۴ مراجعه کنید.
۱) بیش از همه دوست دارید به کجا سفر کنید:
الف) پکن: رجوع شود به سوال ۲ ب) توکیو: رجوع به سوال ۳ پ) پاریس: رجوع به سوال ۴

۲) آیا تا به حال با دیدن فیلم ترحم‌انگیزی به گریه افتاده‌اید؟!
الف) بله: رجوع به سوال ۴ ب) خیر: رجوع به سوال ۳

۳) اگر با نامزدتان قرار داشته باشید و او یک ساعت بعد هم سر قرار نیاید چه کار می‌کنید؟!
الف) نیم ساعت دیگر صبر می‌کنید: رجوع به سوال ۴ ب) فوری از محل قرار می‌روید: رجوع به سوال ۵ پ) آنقدر صبر می‌کنید تا بیاید: رجوع به سوال ۶

۴) آیا دوست دارید به تنهایی به سینما بروید؟
الف) بله: رجوع به سوال ۵ ب) خیر: رجوع به سوال ۶

۵) اگر در ابتدای آشنایی با نامزدتان او بخواهد دست شما را بگیرد چه واکنشی نشان می‌دهید؟
الف) از این کار امتناع می‌کنم : رجوع به سوال ۶ ب) برای مدت کوتاهی دستش را می‌گیرم: رجوع به سوال ۷ پ) پیشنهادش را قبول می‌کنم و دستش را می‌گیرم: رجوع به سوال ۸

۶) آیا شما فرد شوخ طبعی هستید؟
الف) بله: رجوع به سوال ۷ ب) خیر: رجوع به سوال ۸

۷) به نظرتان مدیر توانایی هستید؟
الف) بله: رجوع به سوال ۹ ب) خیر: رجوع به سوال ۱۰

۸) اگر امکان داشت دوباره به دنیا بیایید دوست داشتید چه جنسیتی داشته باشید؟
الف) مرد: رجوع به سوال ۹ ب) زن: رجوع به سوال ۱۰ پ) اهمیتی ندارد: شخصیت نوع ۴

۹) آیا در آن واحد بیش از یک دوست صمیمی دارید؟
الف) بله: شخصیت نوع ۲ ب) خیر: شخصیت نوع ۱

۱۰) آیا به نظرخودتان فرد باهوشی هستید؟
الف) بله: شخصیت نوع ۲ ب) خیر: شخصیت نوع ۳

 

  ادامه ی مطلب ...
.:: ::.
 
دلتنگی
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:23


اینجا و آنجا
اینجا اسمان ابریست
انجا را نمی دانم
اینجا شده نمناک بارانی
انجا را نمی دانم
اینجا فقط رنگ است
انجا را نمی دانم
اینجا دلی تنگ است
انجا را نمی دانم
 

 
.:: ::.
 

 

دکتر محمد رضا سنگری (کتاب گلبرگ ها)
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:22

 

سردسیری قلبمان را با درخشش خورشید اشک می توان بهارانه کرد

   
 
.:: ::.
 
29 بهمن روز سپندارمذگان روز مهرورزی و عشق
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:22

روز سپندار مذگان در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با 29 بهمن، يعني تنها 3 روز پس از والنتاين فرنگي!
اين روز "سپندار مذگان" يا "اسفندار مذگان" نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان "روز عشق" به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند.
بعنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، انديشه) كه نخستين صفت خداوند است، روز سوم ارديبهشت يعني "بهترين راستي و پاكي" كه باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهريور يعني "شاهي و فرمانروايي آرماني" كه خاص خداوند است و روزپنجم "سپندار مذ" بوده است سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خودامان مي دهد.
به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند. در هر ماه، يك بار، نام روز و ماه يكي مي شده است كه در همان روز كه نامش با نام ماه مقارن مي شد، مثلا جشني ترتيب مي دادند متناسب با نام آن روز و ماه.
شانزدهمين روز هر ماه مهر نام داشت و كه در ماه مهر، "مهرگان" لقب مي گرفت. همين طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ يا اسفندار مذ نام داشت كه در ماه دوازدهم سال كه آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشني با همين عنوان مي گرفتند.
سپندار مذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا پيدا مي كردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي دادند. مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها اطاعت مي كردند.  

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:21

وقتی پروانه عشق در تاری بیفتد که عنکبوتش سیر باشد، تازه قصه ی زندگی آغاز شده است. زیرا دیگر نه می تواند پرواز کند و نه بمیرد.  

 
.:: ::.
 
سال نو مبارک
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:20

بوی جان می آید اینک از نفس های بهار
دستهای پر گل اند این شاخه ها ؛ بهر نثار
با پیام دلکش " نوروزتان پیروز باد "
با سرود تازه " هر روزتان نوروز باد "
شهر سرشار است از لبخند ؛ از گل ؛ از امید
تا جهان باقی ست این آئین جهان افروز باد
سال نو مبارک 

 
.:: ::.
 
HAPPY SEPANDARMAZGAN
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:20

If you were a chocolate, you were the sweetest,
if a doll, the most hugable,
if a candle, the brightest,
and since you're my friend, the DEAREST!  

 
.:: ::.
 
کتاب گلبرگ ها دکتر سنگری
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:20

بهار با تمام رنگارنگی یک پیام دارد : یکرنگی

 

بهاری باشیم

 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:19

گرفتم بعد عمري مدرکي چند
!و اينجانب شدم حالا مهندس
ندانستم که ريزد از چپ و راست
!ز پايين و از آن بالا مهندس
:غضنفر گاري اش را هول نميداد
!د ِ يالا هول بده يالا مهندس
تقي هم چونه ميزد کنج بازار
!نمي ارزه واسم والا مهندس

***
:به مرد قهوه چي ميگفت اصغر
!دو تا چايي قند پهلو مهندس
شنيدم کودکي ميگفت در ده
!به مردي با چپق خالو مهندس
ز جنب دکه اي بگذشت مردي
!صدا آمد " آب آلبالو مهندس "
خلاصه ميخورد خون جماعت
!هميشه بدتر از زالو مهندس

***
شنيدم با تشر ميگفت معمار
!به آن وردست حمالش مهندس
همين مانده که از فردا بگويند
!به گوساله و امثالش مهندس
يهو ياد سکينه کردم اي داد
!فداي آن لب و خالش مهندس
شنيدم که عمل کرده دماغش
خبر داري از احوالش مهندس؟!

***
شنيدم بعد تنظيمات بيني
!بهش ميگن همه خانوم مهندس
شنيدم بچه زاييده دوباره
بگو هشتا کمه خانوم مهندس!؟
...
!سرت رو درد آوردم من مهندس
!سخن از هر دري اومد مهندس
يکي سيگار ميخواد اون سمت دکه
!برو که مشتري اومد مهندس
 

 
.:: ::.
 
تبریک نوروز
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:19

دلم خون شد از این افسرده پاییز
از این افسرده پاییز غم انگیز
غروبی سخت محنت بار دارد
همه درد است و با دل کار دارد
شرنگ افزای رنج زندگانی ست
غم او چون غم من جاودانی ست
افق در موج اشک و خون نشسته
شرابش ریخته جامش شکسته
گل و گلزار را چین بر جبین است
نگاه گل نگاه واپسین است
سال نو را تبریک می گویم
 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:16

در تمام مراحل زندگي ؛ روراست ؛ صادق و بي غل و غش باش. براي خودت اصول ؛ استاندارد

و ارزشهاي والا ايجاد كن . هر كاري ي كني با خودت روراست باش
 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:16

وقتي چالشهاي زندگيت فراتر از حد مسئوليتت است ؛ به خدا توكل كن

او نه تنها جواب را دارد ؛ بلكه خود جواب مي باشد
 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:16


درون هر كس بهشت و جهنمي وجود دارد ؛ براي انتخاب بهشت : افسوس و تقصير را رها كن
يادت باشد كه از طريق عشق و محبت ؛ خداوند درد و رنجت را تسكين ميدهد و تو را مقاوم مي سازد
 

 
.:: ::.
 
زن از نگاه بزرگان
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 25 اسفند 1389 در ساعت 23:16


لامارتین : منشأ هر کار بزرگی زن است ، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی شود.

امرسون : تمدن چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است .

« شیلر » شاعر انگلیسی : هر کجا مردی یافت شد که به مقامات عالیه رسیده یقیناً زنی پاکدامن او را همراهی کرده است

ناپلئون : اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد ؟

آناتول فرانس : زن رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست

گوته : زن تاج سر آفرینش است ، او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی است.

برنارد شاو : زن شاهکار خلقت است 

 
.:: ::.
 
معذرت
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 24 اسفند 1389 در ساعت 15:52

معذرت خواهی همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی و حق با دیگری است

معذرت خواهی یعنی اون رابطه بیشتر از غرورت برایت ارزش داره
 

 
.:: ::.
 
آداب و رسوم و تاریخچه چهارشنبه سوری(ادامه مطلب)
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 24 اسفند 1389 در ساعت 15:52

 

  ادامه ی مطلب ...
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 24 اسفند 1389 در ساعت 15:51

دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت: " او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود: " مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "

عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز
 

 
.:: ::.
 
التهاب
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 24 اسفند 1389 در ساعت 15:51

تمام تارو پود من یک التهاب می شود
تمام آرزوی من نقش بر آب می شود

ستاره امید من پلک دگر نمی زند
کوکب بخت خفته ام وای شهاب می شود

چشم سیاه تو مرا تا دم مرگ می برد
رسم قتال عاشقان دوباره باب می شود

دفتر شعر کهنه ام غزل غزل به نام او
او نخوانده یک غزل اسیر خواب می شود

نقش تو می کشم کنون به دفتر سپید دل بر
بمان ! نرو! درنگ کن ! نقشه خراب می شود

نگاه مات و خسته ام دوان به جستجوی تو
دوای درد کهنه ام کهنه شراب می شود

به هر نگاه می زنی زخمه به تار آه من
تمام تار و پود من یک التهاب می شود
 

 
.:: ::.
 
تغییر
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 24 اسفند 1389 در ساعت 15:48

 

تقدیر تقویم انسانهای عادیست و تغییر تدبیر انسانهای عالی

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 24 اسفند 1389 در ساعت 15:47

امشب دوباره غرق در تمنای دیدنت سرمه ی انتظار به چشمانم میکشم
امشب دوباره تو را گم کرده ام میان آشفته بازار افکار مبهمم
توی کوچه های بی عبور پاییزی دستان گرمت را
نگاه مهربانت را
شانه های بی انتهایت را

منتظر نشسته ام
 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 24 اسفند 1389 در ساعت 15:38

من به خود می بالم ...
که در این عصر یخی و در این ظلمت باروت و فساد ...
دوستی دارم چون آب زلال ...
که دلش آینه ی خورشید است ....
 

 
.:: ::.
 
فراموشی
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 24 اسفند 1389 در ساعت 15:38

روز تولدم را فراموش کردی
گفتم گرفتاری سالگرد آشنائیمان را از یاد بردی
گفتم مشکل داری زیبایی لبخندم را نادیده گرفتی
گفتم غصه داری محبتهایم را از یاد بردی
گفتم گله و شکایت داری ولی حالا خودم را فراموش کردی
نمی دانم چه بهانه ای برای دلم بتراشم
 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 24 اسفند 1389 در ساعت 15:34

چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هيچ بادی نمی وزد

.........................................................................................

با تو از خاطره ها سرشارم.جشن نوروز تو را کم دارم.سال تحويل دلم مي گيرد با تو تا اخر خط بيدارم.

.........................................................................................

حضورهیچکس در زندگی ما اتفاقی نیست خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما.

خوش آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را
 

.........................................................................................

سعی نکن بفهمی کدوم ستاره قشنگ تره ، سعی کن بفهمی پیش کی قشنگ ترین ستاره ای

.........................................................................................

در زمین عشقی نیست که زمینت نزند

آسمان را دریاب...
 

 

 

 

 
.:: ::.
 
عناوین آخرین مطالب بلاگ من


صفحه قبل 1 ... 12 13 14 15 16 ... 45 صفحه بعد

 
 
 

  .:: Design By : Afshin Zehtab ::.