همه ما چهار زن داریم..!
   
 

.
 

 
 

 
 
 

 
.
 
 

به وبلاگ بهترین ها خوش آمدید
ایمیل مدیر :

» شهريور 1390
» تير 1390
» خرداد 1390
» ارديبهشت 1390
» فروردين 1390
» اسفند 1389
» بهمن 1389
» دی 1389
» آذر 1389

» چت روم
» ترک یک گناه...خود ارضایی
» ****lip2lip****
» ****lip2lip****
» Just Download
» انبار عکس
» وبلاگ طرفداران جاستین بیبر
» طرفداران جاستین بیبر
» آموزش آهنگ سازی-میکس و مستر
» طلوع ترانه
» بهترین محصولات
» به یاری اهورا مزدا
» Live Music and Entertainment
» کیت اگزوز
» زنون قوی
» چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین ها و جدیدترین ها و آدرس afshinzehtab.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 218
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 220
بازدید ماه : 420
بازدید کل : 80948
تعداد مطالب : 1344
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1



این صفحه را به اشتراک بگذارید

RSS
 
همه ما چهار زن داریم..!
نویسنده افشین  تاریخ ارسال 16 آذر 1389 در ساعت 16:59

روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت.زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه پذیرایی می کرد. بسیارمراقبش بود و تنها بهترین چیزها را به او می داد.

زن سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد.پیش دوستهایش اورا برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مردی دیگر برود و تنهایش بگذارد.

واقعیت این است که او زن دومش را هم بسیار دوست می داشت.او زنی بسیار مهربان بود که دائما نگران و مراقب مرد بود.مرد در هر مشکلی به او پناه می برد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید.

اما زن اول مرد،زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود،اصلا مورد توجه مرد نبود.با اینکه از صمیم قلب عاشق شوهرش بود،اما مرد تاجر به ندرت
وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریبا هیچ توجهی به او نداشت..

روزی مرد احساس مریضی کرد و قبل از آنکه دیر شود فهمید که به زودی خواهد مرد.به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت:
" من اکنون 4 زن دارم،اما اگر بمیرم دیگر هیچ کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد!"
بنابراین تصمیم گرفت با زنانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند.

اول از همه سراغ زن چهارم رفت و گفت:
" من تورا از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام،حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟"
زن به سرعت گفت:
" هرگز" همین یک کلمه و مرد را رها کرد.

ناچار با قلبی که به شدت شکسته بود نزد زن سوم رفت و گفت:
" من در زندگی ترا بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟

زن گفت:
" البته که نه!زندگی در اینجا بسیار خوب است.تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم "قلب مرد یخ کرد.

مرد تاجر به زن دوم رو آورد و گفت:
"تو همیشه به من کمک کرده ای. این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر،می توانی در مرگ همراه من باشی؟"
زن گفت:
" این بار با دفعات دیگر فرق دارد.من نهایتا می توانم تا گورستان همراه جسم بی جان تو بیایم اما در مرگ ،...متاسفم!" گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد.

در همین حین صدایی او را به خود آورد:
" من با تو می مانم،هرجا که بروی" تاجر نگاهش کرد، زن اول بود که پوست و استخوان شده بود،انگار سوء تغذیه بیمارش کرده باشد.غم سراسر وجودش را تیره و ناخوش کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود.
تاجر سرش را به زیر انداخت و آرام گفت:" باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت بودم ..."
***
در حقیقت همه ما چهار زن داریم !

الف:زن چهارم که بدن ماست.مهم نیست چقدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ،اول از همه او ترا ترک می کند.

ب:زن سوم که دارایی های ماست.هرچقدر هم برایت عزیز باشند وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد.

ج:زن دوم که خانواده و دوستان ما هستند.هر چقدر هم صمیمی و عزیز باشند،وقت مردن نهایتا تا سر مزارت کنارت خواهند ماند.

د:زن اول که روح ماست.غالبا به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست می کنیم.او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و درمانده رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه ما باشد اما دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





 
.:: ::.
 
عناوین آخرین مطالب بلاگ من


 
 
 

  .:: Design By : Afshin Zehtab ::.