قدری بمان که بی تو چه دلگیر میشوم
دارم میان حادثه ها پیر می شوم
در بی حضور چشم تو ای طعم عاشقی
از لحظه های زندگیم سیر میشوم
انگشت اتهام به سویم نشانه رفت
تنها به جرم عشق تو تحقیر میشوم
سرداب های وحشت و سلول های درد
بی تو اسیر پنجه زنجیر می شوم
چون عکس یادگاری یاران زمان عمر
در زیر پای کوچه زمینگیر میشوم
گنجشک مینیاتوری رنگیم ولی
گلخانه کوب خانه تقدیر میشوم
چون نور در میانه منشور زندگی
در هفت رنگ دلهره تکثیر میشوم
ساحل سکوت بندر و من هم به چشم شهر
ولگرد مرد هر شبه تفسیر می شوم
حالا برای دفعه اخر مرا ببوس
دارم میان حادثه ها پیر میشوم
نظرات شما عزیزان: