مدهوش می شوم
از اضطراب تو ...
خون به جگر شدم
در انتظار تو
بی نام و بی نشان
غرقه نگاه تو
دنیا به کام من
شیرین ز کام تو
آغوشت بسترم
در ناز های تو
آشوب زد به جان
لب های گرم تو
زاین شام و این نگار
کامم به کام تو
این شب ، شب ِ من است
فردا مال تو
نظرات شما عزیزان: