باورم نیست او ساده تر از آب مرا آتش زد...
نام من عشق است، آیا می شناسیدم؟
زخمی ام، زخمی سراپا، می شناسیدم؟
با شما طی کرده ام راه درازی را
خسته هستم، خسته، آیا می شناسیدم؟
مسخ کرده چهره ام را گر چه اين ايام
با همين ديدار حتي مي شناسيدم؟
من همانم آشناي سال هاي دور
رفته ام از يادتان، يا مي شناسيدم؟
♥ ♥ ♥ ♥
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم
سکوت را فراموش می کردی
تمامي ذرات وجودت، عشق را فرياد مي کرد
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم
چشمهايم را مي شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم
نگاهت را تا ابد بر من مي دوختي
تا من بر سکوت نگاه تو رازهاي يک عشق
زميني را با خود به عرش خداوند ببرم
اي کاش مي دانستی
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم
هرگز قلبم را نمي شکستي
♥ ♥ ♥ ♥
کنون بگذار با تنهایی خود همنشین باشم
رها از قید این آلودگی های زمین باشم
به جرم عاشقی رویای ام خوانند باکم نیست
به ذات خود خیانت کرده ام گر غیر از این باشم
نظرات شما عزیزان: