نویسنده افشین
تاریخ ارسال چهار شنبه 7 ارديبهشت 1390
در ساعت 17:27
آرام دخترم سحر از راه مي رسد
هر چند در طبق، پدر از راه مي رسد
گويا صداي پاي پدر مي رسد به گوش
آري، صداي پاي سر از راه مي رسد
مهمان اين خرابه تاريک با شتاب
تا چند لحطه دگر از راه مي رسد
آرام اي بنفشه من گريه کن که باز
با تازيانه يکنفر از راه مي رسد
اينجا بروي صورت معصوم کودکان
سيلي هميشه بي خبر از راه مي رسد
آرام دخترم که در اين شهر، سنگ و چوب
بهر شفاي محتضر از راه مي رسد
نظرات شما عزیزان: