.
 

 
 

 
 
 

 
.
 
 

به وبلاگ بهترین ها خوش آمدید
ایمیل مدیر :

» شهريور 1390
» تير 1390
» خرداد 1390
» ارديبهشت 1390
» فروردين 1390
» اسفند 1389
» بهمن 1389
» دی 1389
» آذر 1389

» چت روم
» ترک یک گناه...خود ارضایی
» ****lip2lip****
» ****lip2lip****
» Just Download
» انبار عکس
» وبلاگ طرفداران جاستین بیبر
» طرفداران جاستین بیبر
» آموزش آهنگ سازی-میکس و مستر
» طلوع ترانه
» بهترین محصولات
» به یاری اهورا مزدا
» Live Music and Entertainment
» کیت اگزوز
» زنون قوی
» چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین ها و جدیدترین ها و آدرس afshinzehtab.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 67
بازدید ماه : 337
بازدید کل : 82878
تعداد مطالب : 1344
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1



این صفحه را به اشتراک بگذارید

RSS
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 21 بهمن 1389 در ساعت 16:6

walk with me in love
عاشقانه همراه من گام بردار
Talk to me about
به من از آن بگو 

what you cannot say to others
که توان گفتنش را به دیگری نداری

Laugh with me
 با من بخند

even when you feel silly
حتي آنگاه كه احساس حماقت ميكني

Cry with me
بامن گريه كن

when you are most upset
آنگاه كه در اوج پريشاني هستي

Share with me all the beautiful things in life
تمام زيباييهاي زندگي را بامن شريك باش

Fight with me
در كنار من

against all the ugly things in life
با تمام زشتي هاي زندگي ستيز كن

Create with dreams to follow me
با من روياهايي را بيافرين تا به دنبال آنها برويم

Have fun with  in whatever we do me
در شادي هرچه ميكنم شريك باش

Work with me towards common goals
براي رسيدن به آرزوهامان ياري ام كن

Dance to the rhythm of our love with me
با آهنگ عشقمان با من برقص

 Walk with me throughout life      
 بيا درسراسر زندگي در كنار هم گام برداريم
 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 21 بهمن 1389 در ساعت 16:4

جديدترين خدمات وبلاگ نويسان  ..منبع كامل عكسهاي كارتوني و زیبا ساز وبلاگ .. ܓܨஜミ★ミ گالری عکس قلب شیشه ایミ★ミஜܓܨ   http://ghalbe6ei.blogfa.com/

گفتي مي خوام بهت بگم همين روزا مسافرم
«بايد برم» براي تو فقط يه حرف ساده بود
کاشکي مي ديدي قلب من به زير پات افتاده بود
شايد گناه تو نبود، شايد که تقصير منه
شايد که اين عاقبتِ اين جوري عاشق شدنه
 

سفر هميشه قصه رفتن و دلتنگيه
به من نگو جدايي هم قسمتي از زندگيه
هميشه يک نفر ميره آدم و تنها مي ذاره
ميره يه دنيا خاطره پشت سرش جا مي ذاره
هميشه يک دل غريب يه گوشه تنها مي مونه
يکي مسافر و يکي اين وره دنيا مي مونه
 

دلم نمياد که بگم به خاطر دلم بمون
اما بدون با رفتنت از تن خستم ميره جون
بمون براي کوچه‌اي که بي تو لبريزه غمه
ابري تر از آسمونش ابراي چشماي منه
 
بمون واسه خونه‌اي که محتاج عطر تن توست
بمون واسه پنجره اي که عاشق ديدن توست!

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 21 بهمن 1389 در ساعت 15:42


بي قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بي تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستي و بين من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقي دارد
بال وقتي قفس پر زدن چلچله هاست

بي تو هر لحضه مرا بيم فرو ريختن است
مثل شهري که به روي گسل زلزله هاست

باز مي پرسمت از مسئله دوري وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 23:12

pic44.jpg

وقتي تو نيستي نه هست هاي ما چونان كه بايدند

 نه بايدها

 مثل هميشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض مي خوانم

 عمريست لبخندهاي لاغر خود را در دل ذخيره مي كنم

 باشد براي روز مبادا

 اما در صفحه هاي تقويم روزي به نام روز مبادا نيست

 آن روز هر چه باشد روزي شبيه ديروز

 روزي شبيه فردا

 روزي درست مثل همين روزهاي ماست

 اما كسي چه مي داند شايد امروز نيز روز مبادا باشد

 وقتي تو نيستي نه هست هاي ما چونان كه بايدند

 نه بايدها

 هر روز بي تو روز مباداست

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 23:8

تنها با گلها

گویم غمها را

چه کسی داند ز غم هستی چه به دل دارم

به چه کس گویم شده روز من چو شب تارم

نه کسی آید ، نه کسی خواند ز نگاهم هرگز راز من

بشنو امشب غم پنهانم که سخنها گوید ساز من

تو ندانی تنها، همه شب با گلها سخن دل را می گویم من

چو نسیمی یارم بوزد در بستان ، همه گلها را می بویم من

تنها با گلها

گویم غمها را

چه کسی داند ز غم هستی چه به دل دارم

به چه کس گویم شده روز من چو شب تارم

چون ابری سرگردان می گرید چشم من در تنهایی

ای روز شادیهام کی باز آیی

امشب حال مرا تو نمی دانی

از چشمم غم دل تو نمی خوانی

تنها با گلها

گویم غمها را

چه کسی داند ز غم هستی چه به دل دارم
به چه کس گویم شده روز من چو شب تارم


 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 23:4

 گریه نمی کنم نه اینکه سنگم

  گریه غرورمُ به هم می زنه

  مرد برای هضم دلتنگیاش

  گریه نمی کنه ، قدم می زنه

  گریه نمی کنم نه اینکه خوبم

  نه اینکه دردی نیست ، نه اینکه شادم

  یه اتفاق نصفه نیمه ام که

  یهو میون زندگی افتادم

  یه ماجرای تلخ ناگزیرم

  یه کهکشونم ولی بی ستاره

  یه قهوه که هر چی شکر بریزی

  بازم همون تلخی نابُ داره

  اگه یکی باشه منُ بفهمه

  براش غرورمُ به هم می زنم

  گریه که سهلِ ، زیر چتر شونش

  تا آخر دنیا قدم می زنم

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 23:1

 
.:: ::.
 
فقط تو باش...
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 23:0

دیگر فرقی نمی کند

هوا ابری باشد یا بارانی
زمستان باشد یا بهار
فقط تو باش...

دیگر فرقی نمی کند
درخت پیر همسایه خرمالو بدهد یا ندهد!!
آلبالوهای مادربزرگ ترش باشد یا شیرین
فقط تو باش...
دیگر فرقی نمی کند
شکوفه های گیلاس روی موهای من باشد یا نباشد
سحرگاهان با شور عاشقانه هایت چشم باز کنم یا نکنم
فقط تو باش


 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:59

افسوس که آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی  می کنیم!

آن زمان که دوستمان دارند لجبازی می کنیم!

و بعد برای آنچه که از دست رفته (( آه )) می کشیم

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:58

http://bahar-20.com/pic/albums/userpics/10001/normal_aa07.jpg

یادته وقتی داد زدی دوستت دارم گفتم نمیشنوم بلتدتر ...

  اما وقتی تو گوشم اروم گفتی دیگه دوست نذارم گفتم هیس چرا داد

میزنی یواش تر.. 

 
.:: ::.
 
کاشکی...
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:56

کاشکی که دردم یکی بود ...

      ...کاشکی که غم اندکی بود...

...کاشکی که درد دل من دردکم و کوچکی بود...

       ...نه هوایی نه هوسی دارم...

...نه به دل عشق نو رسی دارم...

       ...منه سرگردان در همه دنیا...

...منه تنها یه بی کسی دارم...

       ...درداکه تقدیر من رحمی به شادی نداشت...

...از سیب باغ دلم جز بذر حسرت نکاشت...

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:55


کاش از اول نبودی دلم برات تنگ نمیشد

اون نگاه من،به اون نگاه تو بند نمیشد

کاش از اول نبودی چشم به چشمت نمیخورد

 اگه عاشقت نبودم این دل اینطور نمیمرد

عشق پاکت رو سوزوندم

دیگه عشقت مال من نیست ...

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:53

  تو رفتی و نگفتی، دلم بی تو میمیره

لیلی بدون مجنون، تو تنهایی اسیره

خدا مگه نگفتی عاشق و معشوق باشیم...

مگه نگفتی با هم یاس و شقایق باشیم؟

مگه ندیدی فرهاد بدون شیرینش مرد...

حالا منم اون شیرین،کی دل فرهاد رو برد؟

یه رازی رو نگفتم،میخوام حالا بدونی

دل منم این روزا،کمی شده هوایی...

نه اینکه عاشق بشه،ولی دیگه بریده

خسته شده طفلکی،تا کی به پات بمونه؟

شیرینتم همیشه کاشکی تو فرهاد بودی

مجنون من گم شده...تو قصه ی خیالی

     افسانه حیات چیزی جز این نبود...

     یا  مرگ ارزو....      یا ارزوی مرگ...

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:47

ای تـــــــــــــــو بهـــــــــــــانه واســــــــه موندن

ای نهـــــایت رسیدن ای تــــــــــــو خودت لحظه ی بودن

تو طلــــــــــوع صبــــح خورشیـــــد و دمیــــدن

ای همـــــــــــه خوبی همــــــه پاکـــــــی تو کلام اخر من

ای تو پــــــــــر از وسوســــــــه ی عشــــــــــق

تـــــــــو شدی تمامیـــــــــــــه زندگیــــــه مــــــــــــــــن

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:32

بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد

مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد

تو که رفتی همه ثانیه ها سایه شدند

سایه در سایه ی آن ثانیه ها خواهم مرد

شعله ها بی تو ز بی رنگی دریا گفتند

موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد

گم شدم در قدم دوری چشمان بهار

بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
 

 
.:: ::.
 
چرا رفتی...
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:29

 حالا کـه رفتـه ای

دلـم بـرای تــو

بـیـشتـر از خـودم می سـوزد!

 فـکـر مــیکـنـی

کـسـی بـه انـدازه ی مـن

دوسـتـت خــواهـد داشـت؟!
 

 
.:: ::.
 
بی خـبـرم نگـذاریـد
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:22

دوست دارم بـروم سر بـه سرم نگـذاریـد

گـریـه ام را بـه حـساب سـفـرم نگـذاریـد

دوست دارم که بـه پـابـوسی باران بـروم

آسمـان گـفـتـه که پـا روی پـرم نگـذاریـد

این قَـدَر آینـه ها را بـه رُخ مـن نکـشـیـد

این قَـدَر داغ جنـون بـر جگـرم نگــذاریـد

چشـمی آبی تـر از آیـینه گــرفـتـارم کــرد

بس کنید، این همه دل، دوروبرم نگذارید

آخرین حرف من این است: زمینی نشوید

فـقـط از حـال زمیـن، بی خـبـرم نگـذاریـد

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:21

نه! اینجا نیست، لای کتاب های قدیمی هم نیست،

کمدم را زیر و رو کردم ولی نه مثل اینکه نیست.

انگار آب شده رفته تو زمین.

زیر تخت، تو کشوها، زیر مبل ها...

نیست که نیست!

تو ای دوست قدیمی!

 
.:: ::.
 
دست خودم نیست
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:20

دست خودم نیست اگه قلبم بی قراره بارون اشکام به روی گونه می باره

دست خودم نیست اگه دست و پام می لرزه

آخه این بودن با تو به همه دنیا می ارزه

دست خودم نیست توی هر خواب شبانه صورت ماهت همیشه تو و رویا هامه

دست خودم نیست نمی تونم بی تو باشم

دنیارم به من ببخشن نمیشه از تو جدا شم

واسه موندن در کنارت داره میمیره دلم تو فقط راه نجاتی تویی حل مشکلم

 تو ای آرامش من تو تنها خواهش من تو لبریزی از احساس تن برگ گل یاس

تو زیبا مثل الماس دل من پیشت زندون بی تو زندگیم ویرونه طاقت غمی ندارم

بی تو از جهان بیزارم عشقم
 

 
.:: ::.
 
منو ببخش عزیزم
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:19

  منو ببخش اگه تورو سپردمت به دیگری

اگه که بد کردی و من بخشیدمت به سادگی

منو ببخش اگه هنوز دل تنگم از ندیدنت اگه خالی از غرور میخوام که باز ببینمت

وقتی تو قاب پنجره اونو کنارت میبینم میبینم که دوست داره ببین چه اروم میمیرم

وقتی بهت فک میکنم

یهو میشی همه کسم پنجره بازه ولی من ...انگاری توی قفسم

(تقدیم به کسی که میدونم تمام خاطراتمون ممکنه با این اهنگ یادش بیاد  همه ی زندگیم بود

دوسش داشتم ولی هیچ وقت نفهمید ...)منو ببخش عزیزم

 
.:: ::.
 
مرگ عشق...
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:16

 

به چشم من نگاه نكن دوباره غصه ت ميگيره

ساده بگم كه عشق من بايد تو قلبت بميره

فاصله بين من و تو از اينجا تا آسمونه

خيلي عزيزي واسه من اما بي وفاست اين زمونه

براي اين دربه دري تو بهترين گواهمي

دروغ نگو كه ميدونم تويي كه چشم به راهمي

قسم نخور كه روزگار به كام ما دوتا نبود

به هر كي عاشقه بگو غم كه يكي دوتا نبود

بگو تا وقتي زنده ام نگاه تو سهم منه

هرجاي دنيا كه باشم دلم برات پر ميزنه...

 
.:: ::.
 
یادت میاد
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:16

دلم میخواد یه چیزی رو بدونی,دیگه نه عاشقی نه مهربونی

منم دیگه تصمیمم رو گرفتم,اصلا نمیخوام که پیشم بمونی

دیشب که داشتم فکرامو میکردم,دیدم با تو تلف شده جوونیم

یه جا یه جمله ی قشنگی دیدم,عاشقو باید از خودت برونی

چه شعرایی من واسه تونوشتم,تو همه چیز بودی جز اسمونی

یادت میاد منتم رو کشیدی ؟,تا که فقط بهت بدم نشونی ؟

یادت میاد روی درخت نوشتی,تا عمر داری برای من میخونی؟

یادت میاد حتی سلام من رو,گفتی به هیچ کس نمیرسونی

حالا بیار عکسامو تا تموم شه,اگر که وقت داری اگه میتونی

نگو خجالت میکشم میدونم,تو خیلی وقته دیگه مال اونی

خوش باشی هر جا که میری الهی ,واست تلافی نکنه زمونی


 

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:15

 می خواهم برایت مرهمی باشم...

 برای آن نگاه خسته ای که میدانم امیدش به لبخندی است....

میخواهم برایت لبخند باشم...

 برای آن دلی که از امید ، خالیست...!

می خواهم دست هایت را در دست آسمان بگذارم...

تا باور کنی آسمان هم، برای تو آغوش میگشاید!

من تو را مرهمی خواهم بود.... گرچه...

دلی دارم.... که نیازمند یک مرهم است...........

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:12

شب است و سکوت و تنهایی.برای تو می نویسم برای تو که در بین تمام گل ها شقایق ترین و نازنین ترینی.برای تو که وجودت مظهر امید و صفایت یک دنیا هم صدایی و هم نوایی است.

در اعماق چشمانت نگاهی نهفته که مرا چون شب هایی در اسمان خود رها ساخته است و مرا با جام چشمانت پیوند زده است و در دام عشقت مجنون ساخته است.من در نگاه نافذ و زیبایت دنیایی را می بینم دنیایی با رویاهای شیرین که شب های تنهایی را به ص

بحی روشن و پر امید وصل می نماید!!

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:12

بخشیدمت اگه به فکر رفتنی

اگه کنار من تنهاتر از منی

به دل نگیر اگه که بی تحملم

تنهام بزار برو.بخشیدمت گلم...

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:6

هیچ کس اشکی برای ما نریخت ...

هر که با ما بود از ما می گـریخت ...

چند روزی ست حالم دیدنیـــست...

حال من از این و آن پرسیدنیسـت...

گاه بر روی زمیــــــــن زل مـی زنم...

گاه بر حافــــــــــظ تفاءل مـی زنم...

حافظ دیوانه فــــــــــــالم را گـرفت...

یک غزل آمد که حالم را گرفـــت: ...

ما زیاران چشم یـــــــاری داشتیم...

خود غلط بود آنچه می پنداشـتیم...!

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:0

http://nosenjan.persiangig.com/image/webi/geryeh.jpg

 
به من میگفت:

 آنقدر دوستت دارم که اگر بگویی بمیر، می میرم!

باورم نمی شد.

فقط برای یک امتحان ساده به او گفتم، بمیر...!

سالهاست که در تنهایی پژمرده ام...

 کاش امتحانش نمیکردم...

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 22:0

وقتی به نشان خداحافظی برای رفتـــن،

 دستی تکان میدادی و حرف هایت را،

در پشت زندان شادی غم بارت پنهان می کردی،

 در خیالت پستوی خاطراتت را در خیالم تنگ تر میکردی....

حتی حاضر نشدی بشنوی آخرین جمله ام را.....

نازنینا...

     دل من جاده نیست

          که هر از گاهی  که تنهــــا ماندی در فکر عبورش  باشی......

 
.:: ::.
 
چرا تنهـــام؟
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 21:59

 


مــــن که به روي خودم نمي آورم

 

گاهي به جاي همه ي تنهايـــي ها

 

لبخند تلخي مي زنم که مثلاْ‌خدا هســــــت و...

 

لابد اتفاقي خواهد افتــــاد...

 

انگار نه انگار که اتفاقــــها

 

سالهاست که فريبت داده اند

 

انگار نه انگار که ترانه هاي «دوســـتت دارم»?

 

تنها لبخندي گـــذرا شده است

 

بر دهان کساني که مي خواهند چيز هاي ديگري بشنــــوند.

 

همان بهتـــــر ....

 

که خـــــودت را به کوچه ي روزهاي نيامده بزنــــــي

 

ثانيه ها را تا انتهاي تنهايي بشمـــــــري

 

و به خواب عميق دوست داشتـــن بروي...

 

خسته يعني صفر! نه !يعني منهاي بي نهايـــــــت...

 

خسته يعني  سكوت كـــــن....

 

خسته يعني مـــــــن....

 

وقتي كه تو نيستيــــی...

 

و من در منهاي بي نهايــــتم!...


 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 20 بهمن 1389 در ساعت 21:58

 دل من از تبار دیوار های کاهگلی است

  ســاده می افتد...

   ســاده میشکند...

    ســاده میمیرد...

 دل من تنهـــــا سخت میگیرد.........!!!!!

 
.:: ::.
 
عناوین آخرین مطالب بلاگ من


صفحه قبل 1 ... 22 23 24 25 26 ... 45 صفحه بعد

 
 
 

  .:: Design By : Afshin Zehtab ::.