.
 

 
 

 
 
 

 
.
 
 

به وبلاگ بهترین ها خوش آمدید
ایمیل مدیر :

» شهريور 1390
» تير 1390
» خرداد 1390
» ارديبهشت 1390
» فروردين 1390
» اسفند 1389
» بهمن 1389
» دی 1389
» آذر 1389

» چت روم
» ترک یک گناه...خود ارضایی
» ****lip2lip****
» ****lip2lip****
» Just Download
» انبار عکس
» وبلاگ طرفداران جاستین بیبر
» طرفداران جاستین بیبر
» آموزش آهنگ سازی-میکس و مستر
» طلوع ترانه
» بهترین محصولات
» به یاری اهورا مزدا
» Live Music and Entertainment
» شوری سنج اب اکواریوم
» کمربند چاقویی مخفی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین ها و جدیدترین ها و آدرس afshinzehtab.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 211
بازدید کل : 87624
تعداد مطالب : 1344
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1



این صفحه را به اشتراک بگذارید

RSS
 
مسیر سپید قلب من
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 31 فروردين 1390 در ساعت 10:18

تردید تو
هر آنچه می خواهد
از بودنم می کاهد
آه
این من چه بی هدف
...میان اندوه قلمت گم شد
وقتی لحظه ای بی پروا گفتی
گفته ام
هراسی از نبودنت ندارم
وقتی کاغذهایت کنار چشم های نگرانم
از بغضی سیاه شده بود
از فریادی که بی درنگ
تو را به سایه ای مبهم میرساند
با من بگو
تو را چه می شد اگر جای قلم
جای کاغذهایت
یک بار هم مسیر سپید قلب مرا محک میزدی

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 30 فروردين 1390 در ساعت 17:37

نوای قلبم رو خوب گوش کن.....

دیگر آهنگ ملایم و زیبا نمی نوازد....

روزها ، ماها ، سالها میگذرند اما ...
...
اما هنوز این غم آرامم نکرده ....

خوش به سعادت تو ای دوست...

چه زیبا بارت را بستی و رفتی....

ای کاش دلت به رحم می آمد و

مرا در این روزگار بی رحم تنها رها نمیکردی....

قصه رفتنت را شنیدم و آرام اشکم فرو ریخت...

بیشتر از فراغت ، افسوس و حسرت رفتنت را دارم...

 
.:: ::.
 
عاشقم
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 30 فروردين 1390 در ساعت 17:22


یه دنیا یه دنیا عاشقم من
بدون به عشقت صادقم من
خوشبخترینم چون :
تو رو دارم که هیچکی نداره تو رو دارم که مال منی تو رو دارم که عاشقتم
تو رو دارم که عاشقمی تو رو دارم که کاملترینی تو رو دارم که بهترینی
...تو رو دارم که به یادتم تو رو دارم که همیشه با همیم تو رو دارم که زیباترینی

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال دو شنبه 29 فروردين 1390 در ساعت 18:46

طعم لبهای تو
شاید جزو چهار مزه ی اصلی نباشد
اما
جزو اصلی ترین مزه های زندگی هست

 
.:: ::.
 
چکامه زیبای " دريا و مرد "گرد آورده از مرگ رنگ
نویسنده افشین  تاریخ ارسال دو شنبه 29 فروردين 1390 در ساعت 11:52



تنها و روي ساحل

...مردي به راه مي گذرد

نزديك پاي او

دريا، همه صدا .

شب، گيج در تلاطم امواج .

رو مي كند به ساحل و در چشم هاي مرد

نقش خطر را پر رنگ مي كند .

انگار

هي مي زند كه: مرد! كجا مي روي، كجا ؟

و مرد مي رود به ره خويش .

و باد سرگردان

هي مي زند دوباره : كجا ميروي ؟

و مرد مي رود.

و باد همچنان ...

امواج، بي امان،

از راه مي رسند

لبريز از غرور تهاجم .

موجي پُر از نهيب

ره مي كشد به ساحل و مي بلعد

يك سايه را كه برده شب از پيكرش شكيب .

دريا، همه صدا .

شب، گيج در تلاطم امواج .

باد هراس پيكر

رو ميكند به ساحل

 
.:: ::.
 
بخشی از چکامه زیبای "نداي آغاز گرد آورده از حجم سبز سهراب سپهري
نویسنده افشین  تاریخ ارسال دو شنبه 29 فروردين 1390 در ساعت 11:50



من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
...
حرفی از جنس زمان نشنیدم.

هیچ چشمی، عاشقانه به زمین خیره نبود.

کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.

هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت.

من به اندازه ی یک ابر دلم می گیرد

وقتی از پنجره می بینم حوری

-دختر بالغ همسایه-

پای کمیاب ترین نارون روی زمین

فقه می خواند.

 
.:: ::.
 
چکامه زیبای "سپيده عشق"گرد آورده ازديوار فروغ فرخزاد
نویسنده افشین  تاریخ ارسال دو شنبه 29 فروردين 1390 در ساعت 10:11

آسمان همچو صفحه دل من

...روشن از جلوه هاي مهتابست

امشب از خواب خوش گريزانم

كه خيال تو خوشتر از خوابست

خيره بر سايه هاي وحشي بيد

مي خزم در سكوت بستر خويش

باز دنبال نغمه اي دلخواه

مي نهم سر بروي دفتر خويش

تن صدها ترانه مي رقصد

در بلور ظريف آوايم

لذتي ناشناس و رؤيا رنگ

مي دود همچو خون به رگ هايم

آه ... گوئي ز دخمه دل من

روح شبگرد مه گذر كرده

يا نسيمي در اين ره متروك

دامن از عطر ياس تر كرده

بر لبم شعله هاي بوسه تو

مي شكوفد چو لاله گرم نياز

در خيالم ستاره اي پر نور

مي درخشد ميان هاله راز

ناشناسي درون سينه من

پنجه بر چنگ و رود مي سايد

همره نغمه هاي موزونش

گوئيا بوي عود مي آيد

آه ... باور نمي كنم كه مرا

با تو پيوستني چنين باشد

نگه آندو چشم شورافكن

سوي من گرم و دلنشين باشد

بي گمان زان جهان رؤيائي

زهره بر من فكنده ديده عشق

مي نويسم بروي دفتر خويش

«جاودان باشي، اي سپيده عشق»

 
.:: ::.
 
به سلامتي...
نویسنده افشین  تاریخ ارسال دو شنبه 29 فروردين 1390 در ساعت 9:56


به سلامتي رفيقي كه زرنگه،وجودش قشنگه،قلبش يه رنگه،عشقش پر رنگه،شرابش خوش رنگه،آخرش دل ما واسش تنگه..

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال دو شنبه 29 فروردين 1390 در ساعت 9:52

گاهی آنچیزی را که میخواهی درون خود می یابی اما صد افسوس که آن را باور نمی کنی گویی عادت داری که برای یافتن چیزی نیازمند دیگران باشی و این نیاز مند بودن همه آن چیزی را که درون خود داری از تو میگیرد...!

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست .... شاید آن خنده که امروز دریغش کردی،
آخرین فرصت همراهی ماست !

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
التماس به خدا جرأت است . اگر برآورده شود ، رحمت است ، اگر برآورده نشود ، حکمت است . التماس به انسان خفت است. اگر برآورده شود، منت است، اگر برآورده نشود، ذلت است

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
نيچه فيلسوف آلماني مي گويد: انسان موجود عجيبي است! اگر به او بگوييد در آسمان خدا, يکصد ميليارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد بي چون و چرا مي پذيرد. اما اگر در پارکي ببيند روي نيمکتي نوشته اند: رنگي نشويد, فورا انگشت خود را به نيمکت مي کشد تا مطمئن شود

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
قرارِ ما کنار همان پُلِ شکسته

گاهی

همین تنهایی و
...
همین با خاطراتت بودن

بهتر از

کنارت بودن است...

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دیگر دلی برای خریدن نمانده است
نایی دوباره تا تو دویدن نمانده است
حتی نگاه گرم تو را هم گرفته اند
در این هوا كه جای وزیدن نمانده است
همراه نبض ثانیه تكرار می شوم
...هرچند لحظه ای به رسیدن نمانده است
از هر طرف نگاه به بن بست می رسد
چشمی برای معجزه دیدن نمانده است
در این فضای مبهم وسردی كه حاكم است
انگیزه ای برای پریدن نمانده است
باید كه قصه گوی غزل می شدم ولی
افسانه ای برای شنیدن نمانده است

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
و تو دوباره رفتی
که من در تنهایی به صدای نفسهای دیوارها گوش بسپارم
همیشه باید چیزی کم داشت، و این رسم زندگیست

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
من پس از مدتها
فرصتی یافته ام
تا كمی گریه كنم
وبه تنهایی خود فكر كنم
همه تنها هستیم
...هرچه با همدیگر،تنهاتر
گرد هم جمع شدیم
تا به تنهایی خود عمق دهیم
جمع ما تنهایان
جمع ما تنهایی هاست
وچه وحشتناك است
من پس از مدتها
فرصتی یافته ام
تا به تنهایی خود فكر كنم
وبه تنهایی تو
كه چه آسان رفتی...

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
شـایـــد
عـشـق همین اسـت !
که مــن :
همیشه بـا یــاد تــو بـاشــم
...و تــــــــــــو
با هر کـه می‌خواهی ...!

 
.:: ::.
 
درجا زدن
نویسنده افشین  تاریخ ارسال دو شنبه 29 فروردين 1390 در ساعت 9:49

نه پيش مي رويم و نه پس

روي خط چين ِ سرنوشت

جاي سايه ي سنگين و سياه ِ تو
...
جامِ ِ ارغوان ِ پاييز را به خانه مي آورم

همه شب مست و سرخ

مشت مي كوبم بر هر چه آيينه

كه زرد ِ رويم را به رخ آوَرْد

خزيده دستان ِ افيون خاطره

در گلوگاه ِ من ، چه چاره كنم؟

 
.:: ::.
 
شب بود گويا...
نویسنده افشین  تاریخ ارسال یک شنبه 28 فروردين 1390 در ساعت 14:1

غم عالم

بيخ انتهای روز بود
شب بود گويا
آخرين لول هم در رختخواب خورد
...من هنوز
چرک پيشانی می گرفتم
«يک تنه می خواستم جهان را نجات دهم»
پيچشی به خود
انگشت
بر لاله های دماغ ماليدم
پی در پی
جهان زندگی خود را می کرد
من لاله های دماغ را آنکادر
او با سکوتش
مرگ نمايش
جهان می رفت و من در فکر او
صبر نداشت
منتظر بماند
برای نجات
چپ غبغب خاراندم
راستش را
جهان زندگی خود را می کرد
و سنگينيش بر پلکهای من
من خوابيدم آرام
او تند زندگی خود را می کرد
صبح شرمی مانده بود
و جهان زندگی خود را می کرد.

 
.:: ::.
 
اسیر
نویسنده افشین  تاریخ ارسال یک شنبه 28 فروردين 1390 در ساعت 14:0

کدام شعبدۀ پنهانی در نگاه ات بود

که مرا اینچنین اسیر تو کرد؟

دست هایت چه قصه ای گفتند
...
که در لا به لای نوازش هایشان خوابیدم؟

ای دلبرک مغرور

من،

در آستانۀ جادۀ با تو بودن، جان می دهم.

مرد باش و

از این سفر معافم کن.See More

 
.:: ::.
 
خیانت
نویسنده افشین  تاریخ ارسال یک شنبه 28 فروردين 1390 در ساعت 13:58

خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...
خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشدخیانت تنها این نیست
که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ...
خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد

 
.:: ::.
 
فوايد در آغوش کشيدن و بغل کردن براي سلامتي
نویسنده افشین  تاریخ ارسال شنبه 27 فروردين 1390 در ساعت 21:33


آروم بیا تو بغلم

بغل کردن مطمئناً احساس خيلي خوبي به شما مي بخشد و شواهد نشان مي دهد تاثيرات بسيار خوبي هم بر سلامتي ما دارد. در تحقيقي که در دانشگاه کاروليناي شمالي انجام گرفت، محققان دريافتند که بغل کردن هورمون "اکسيتوسين" را افزايش داده و خطر ابتلا به بيماري هاي قلبي را کاهش مي دهد.
...
دکتر کارمين گريفيت، سخنگوي بنياد قلب بريتانيا، مي گويد، "دانشمندان علاقه زيادي به اين مسئله نشان مي دهند که احساسات مثبت مي تواند براي سلامتي مفيد باشد. اين تحقيق نشان ميدهد که ساپرت عاطفي، مثلاً به شکل در آغوش کشيدن هاي عاشقانه مي تواند تاثيرات مثبتي بر سلامت قلب داشته باشد. "

در واقع، در يک تحقيق ديگر که آنهم توسط دکتر گورون انجام شد، به اثبات رسيد که بغل کردن و گرفتن دستها، تاثيرات استرس را کاهش مي دهد. از دو گروه زوج خواستند که درمورد يک موضوع ناراحت کننده با هم صحبت کنند، اما يک گروه از قبل دست هاي همديگر را در دست گرفته بودند و همديگر را بغل کرده بودند درحاليکه گروه ديگر اينکار را انجام نداده بودند. در اين تحقيق مشخص شد که:

- افزايش فشارخون در گروهي که هيچ تماسي با هم نداشتند درمقايسه با گروهي که همديگر را در آغوش گرفته بودند، بيشتر بود.

- ضربان قلب در گروهي که تماسي نداشتند 10 ضربه در دقيقه بود درحاليکه براي گروه ديگر اين مقدار 5 ضربه در دقيقه بود.

دکتر گورون پيشنهاد مي کند که تماس هاي گرم و در آغوش کشيدن و گرفتن دست ها قبل از شروع يک روز سخت مي تواند شما را در طول روز محافظت کند.

شواهد نشان داده است که تماس درماني استرس و درد را در بزرگسالان کاهش مي دهد و نشانه هاي بيماري آلزايمر مثل بيقراري، آواگري، قدم زدن هاي عصبي و از اين قبيل را نيز کاهش مي دهد.

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال شنبه 27 فروردين 1390 در ساعت 14:7

 

ديگر نمي گويم گشتم نبود نگرد نيست!
بگذار صاذقانه بگويم. گشتم اتفاقا بود فقط مال من نبود!
شما بگرديد لابد مال شماست...

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بس که جفا ز خار وگل دید دل رمیده ام
همچو نسیم از این چمن پای برون کشیده ام
شمع طرب ز بخت ما آتش خانه سوز شد
گشت بلای جان من عشق به جان خریده ام
حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود
...تا تو ز من بریده ای من ز جهان بریده ام
تا به کنار من بودی بود به جا قرار دل
رفتی ورفت راحت از خاطر آرمیده ام
چون به بهار سر کند لاله ز خاک من برون
ای گل تازه یاد کن از دل داغدیده ام
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را چه به فرهاد؟ یک فرهاد است و یک بیستون عاشقی

تو همین یک وجب دیوار فاصله را بردار

من باورت میکنم

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

برنگرد ؛
که بر نمی گردی تو هیچوقت
نمی خواهم داشته باشمت ، نترس
فقط بیا
در خزان خواسته هام
...کمی قدم بزن
تا ببینمت
دلم برای راه رفتنت تنگ شده است..

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چه خوش است زیر باران
من و خاطرات با تو بودن
می شویدمان
گردو غبار از صورت و سیرت
تا پاک ترین اشکهایم را نثار پاک ترین خاطرات باتو بودن کنم

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

ای مسافر بیا
سوار بر بال خیال
در مبدا ساحل رویا
تو " ای مرگ...
زنده ام زنده تر از همیشه
...تا زنده بماند گلبرگ نیمه جان
و تو ای گمشده در من
تو هم بیا
زنجیر تنهایی را پاره کن
قصر سنگی غرور را ویران کن
بیا و کلید ماه را طلب کن
این منم"سکان دار کشتی رویاها
بیا و خوابت را با من قسمت کن

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اين روزها ، اين روزها ...
امان از اين روزها ...
که نه تمام مي شوند ...
نه مي گذرند ... نه بهتر مي شوند ...!!

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

انگار ولگرد شده بودم ! به جستجوي نشاني ات به تمام جهان سر زدم اما نبودي ... به دور رفتم حتي به سرزمين خوشبختي در افسانه هاي پدربزرگ كه حقيقت نداشت ... هيچ كس نبود انگار تو هم ولگرد شده بودي !

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اگه کسیو دوست داشته باشی

نمیتونی تو چشاش زل بزنی . نمیتونی دوریشو تحمل کنی

نمیتونی بهش بگی چقدر میخوایش . نمیتونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری
...
واسه ی همین عاشقا دیوونه میشن

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اگر بخواهی تا گرگ و میش هم بیدار می مانم !
اما بدان
شرط گذاشته ام که بیایی
و اگر نیامدی
و به جایت صبح را فرستادی
...بدان که من هم با میش های دم صبح
به دام گرگ افتادم

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

عشق
پيامبري آراسته از رستگاري رازهاست...
كه در شب عشق آدمي
...بشارت از ظهور نور و نماز و نوازش دارد.
وه!
...من چه لرزانو كودكم در تلاوت نامش!...
مرا...
مگر كه پيامبري بزرگ
سوادي دوباره بياموزد.
ارابه ران خورشيد: مهريشت

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم،خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد، ترک تسبیح و دعا خواهم کرد،وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد،تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند

 

 
.:: ::.
 
ای مسافر
نویسنده افشین  تاریخ ارسال شنبه 27 فروردين 1390 در ساعت 13:17

ای مسافر بیا
سوار بر بال خیال
در مبدا ساحل رویا
تو " ای مرگ...
زنده ام زنده تر از همیشه
...تا زنده بماند گلبرگ نیمه جان
و تو ای گمشده در من
تو هم بیا
زنجیر تنهایی را پاره کن
قصر سنگی غرور را ویران کن
بیا و کلید ماه را طلب کن
این منم"سکان دار کشتی رویاها
بیا و خوابت را با من قسمت کن

 
.:: ::.
 
نقش
نویسنده افشین  تاریخ ارسال شنبه 27 فروردين 1390 در ساعت 13:17

مهرباني نقش هر نقاش نيست ، هر که نقشي را کشيد نقاش نيست ، نقش را نقاش معنا مي دهد ، مهرباني نقش يار است ، حيف که يار نقاش نيست

 
.:: ::.
 
آغوش
نویسنده افشین  تاریخ ارسال شنبه 27 فروردين 1390 در ساعت 12:44


آغوش هیچ کسی چون آغوش تو نسیت

این را با تمام وجود احساس می کنم

وحالا که مجبورم ترک آغوش کنم

سنگ قبرم را می بوسم و هم آغوش گور می شوم

شاید مرگ تسکین قلبم باشد

 
.:: ::.
 
بیژن پاکزاد طراح نامی‌ ایران درگذشت
نویسنده افشین  تاریخ ارسال شنبه 27 فروردين 1390 در ساعت 11:35



بیژن پاکزاد طراح نامی‌ ایران
با اندوه فراوان، لحظاتی پیش بیژن پاکزاد طراح نامی ایران و جهان بر اثر سکته مغزی در سن ۶۷ سالگی در ناباوری تمام از دنیا رفت.
(ادامه مطلب)

  ادامه ی مطلب ...
.:: ::.
 
فيلم سه بعدي «عشق و گلوله» سال 90 ساخته مي‌شود
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 26 فروردين 1390 در ساعت 11:0

خبرگزاري فارس: «سعيد تهراني» تهيه‌كننده فيلم سينمايي سه بعدي «عشق و گلوله» خبر از موكول شدن توليد آن به سال آينده داد.

(ادامه مطلب)

  ادامه ی مطلب ...
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 26 فروردين 1390 در ساعت 10:56

یادتان باشد

عشق بعدی را...

قبل از مصرف ، خوب تکانش بدهید تا خاطراتش بریزد

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 26 فروردين 1390 در ساعت 10:49

تا وقتی که قلب عریان کسی را ندیدی ، بدن عریان خود را در اختیارش قرار نده


هیچگاه چشمانت برای کسی که معنای نگاهت را نمی فهمد گریان نکن


قلبت را خالی نگاه دار اگر هم خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن یک نفر باشد


به او بگو بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوستت دارم چرا که به خدا اعتقاد دارم و به تو نیاز ...

 
.:: ::.
 
سه راه...
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 26 فروردين 1390 در ساعت 10:45

در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول :
از انديشه مي‌گذرد،
اين والاترين راه است.
راه دوم :
...از تقليد مي‌گذرد،
اين آسان‌ترين راه است.
و راه سوم :
از تجربه مي‌گذرد،
اين تلخ‌ترين راه است.
کنفوسیوس

 
.:: ::.
 
یادمان باشد....
نویسنده افشین  تاریخ ارسال جمعه 26 فروردين 1390 در ساعت 10:40

یادمان باشد که همیشه ذره ای حقیقت پشت هر “فقط یه شوخی بود....

کمی کمی کنجکاوی پشت “همینطوری پرسیدم....

قدری احساسات پشت “به من چه اصلا....
...
مقداری خرد پشت “چه میدونم....

واندکی درد پشت “اشکالی نداره” وجود دارد....

 
.:: ::.
 
نویسنده افشین  تاریخ ارسال پنج شنبه 25 فروردين 1390 در ساعت 20:9

 

عاشقهایت را مثل کانال تلوزیون عوض می کنی

و با افتخار می گویی
که عشق برایت این چنین است ...!!!
و من می خندم
............به برنامه هایی که هیچکدامشان
به درد نمی خورند

***********************************

فرصتي نيست

بايدبروم.

بايددست به ديوارهاي جهان بسايم و
...
بروم.

اما

درهاي آسمان بسته است

ومن

براين همه برف واستخوان-تنها!

***********************************

کاش کوچک می ماندیم
تا خوبیهایمان را از نگاهمان بفهمند
نه حالا که بزرگ شدیم
فریاد هم که می زنیم
کسی نمی فهمد

***********************************

تو از من

ترانه های سبز ، سپيد ، سرخ می خواهی

كه قافيه هايش را
...
اساطير نامی ايران

عاشقانه تفسير كرده اند

اما من به نان می انديشم

***********************************

سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخمها را کم کنی
آه باران، من سراپای وجودم آتش است
پس بزن باران، بزن شاید تو خاموشم کنی

***********************************

پایان تمام اتفاقات کوچک و بزرگ روزمرگی هایم ، دیرزو ماجرایی شد که میخکوب شدم ... بانک بودم و طبق معمول در نوبت ... دختری جوان و روستایی که عروس شده بود به تازگی انگار ، کنار شوهرش ایستاده بود ؛ می خواستند وام ازدواج بگیرند به گمانم ... هر دو باید امضا می کردند ... شوهر! امضا نداشت و انگشت زد ... ! و بعد استامپ را جلوی دختر گرفت که انگشت بزن ... دختر اما سواد داشت ، خودکار خواست ... و شوهر! برآشفت که : "میگم انگشت بزن...! "

***********************************

لالالالا بد آوردیم
به نام زندگی مردیم
خیانت شکل یاری شد
ز یاران پشت پا خوردیم...

***********************************

آدما مثل کتابا مي مونن ... بعضي از اونا جلدزرکوب دارن بعضي از اونا جلدضخيم دارن و بعضي از آدما هم جلد نازک بعضي از اونا ترجمه مي شن و بعضي از اونا همين طوري مي مونن ...بعضي از آدما تجديد چاب مي شن و بعضي ها هم فراموش مي شن . . . از روي بعضي از آدما بايد مشق نوشت و بعضي از آدما رو نخونده بايد دور انداخت

***********************************

گذشته در چشمانم مانده است عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است ...چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم که نفهمی هنوز هم دوستت دارم

***********************************

سیمینه تنی جانا در پیش سمن بنشین
در پای تو چون خاکم نه خاک که خاشاکم
بنگر دل غمناکم آن را مشِکن بنشین
من عاشق دلتنگم، خوارم چون گل سنگم
...بر گونه ی بی رنگم، یک بوسه بزن و بنشین
تو عطر وطن داری، دانم غم من داری
گر شور سخن داری، با ما به سخن بنشین

***********************************

آجرهای ذهنم
یک به یک شل می شوند
دیواره ی شانه هایم سست می گردد
چهار ستون بدنم
به لرزه در می آید
...یادت بر سرم آوار می شود!...

***********************************

زمان بارش باران

دلم از غربت خورشيد مي گيرد

...و روز آفتابي هم

دلم بي تاب ابري تلخ و باران زاست .

خدايا

من به دنبال چه مي گردم ؟؟؟؟؟؟؟

 

 
.:: ::.
 
صبر کن بعد برو....
نویسنده افشین  تاریخ ارسال چهار شنبه 24 فروردين 1390 در ساعت 18:56

 

صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو ،

یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو ،

خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد ،

تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو ،

لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی ،

تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو ،

صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو ،

یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو ،

تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند ،

تو بمان گریه به زنجیر شود بعد برو .

 
.:: ::.
 
دلم گرفته آسمون
نویسنده افشین  تاریخ ارسال سه شنبه 23 فروردين 1390 در ساعت 19:54

دلم گرفته آسمون نمی تونم گریه کنم

 شکنجه می شم از خودم نمی تونم شکوه کنم

انگاری کوه غصه ها رو سینه من اومده

آخ داره باورم می شه خنده به ما نیومده

دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم

تو روزگار بی کسی یه عمره که در به درم

حتی صدای نفسم می گه که توی قفسم

من واسه آتیش زدنت یه کوله بار آتیشم

دلم گرفته آسمون یه کم منا حوصله کن

منا که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن

 منا به بازی می گیرن عقربه های ساعتم

برگه تقویم می کنه لحظه به لحظه لعنتم

آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن

 نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن

 
.:: ::.
 
خوش بحالت...
نویسنده افشین  تاریخ ارسال دو شنبه 22 فروردين 1390 در ساعت 19:59

میدونم حالت خوبه و خیلی رو به راهی
میدونم بی دغدغه فکری و دلشوره
روزارو سپری میکنی و شدی بی خیال ما
میگی امثال من خیلی زیادن دورو ورت هان

کاش از همون اول این دل ازت خسته میشد
که حالا نتونی تو روم بگیری دسته پیشو
به هر دری که زدم رو بهم بسته میشد
چقدر دلم به دست تو شکسته میشد
خوش بحالت چقدر دلت قرص و
صدمه نمیزنه اصلا بهت غصه و
بقض من باعث میشه نیشت باز شه
تو دوست داری که یکی دیگه پیشت باشه
یکی که تو زندگیت مثل یه پا دو باشه
یکی که فکر تو فقط پیش کادو هاشه
یکی که هرکاری کنه بهت سرویس بده
مهمم نیست اینکه فقط با تو باشه

بدی هات خوبی هات و از یادم برد
چه شب ها که از دوری تو سخت خوابم برد
کارهای زشت تو آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه هایی از تو این دل ساده ام خورد

تو هم یه ذره دلت تنگ من بود کاشکی
تویی که ادعا میکردی منو دوست داشتی
تو میگفتی قلبت بی من میشه پاره
تو که میمردی واسه من بی اشاره
حالا خیلی سخته تو رو خودم بهم بگی طاقت
دیدنم رو نداری بی من زندگیت راهت
میدونم انقده سرت شلوغه بعد یکی دو ماه
اگه الان بهت زنگ بزنم میگی بله شما !!؟
یعنی این یارو انقده بدرد بخوره
که باعث شده حال تو ازم بهم بخوره
از منی که همه جوره با تو بودم
منی که بدور از حاشیه ها تو آتو
کاشکی هیچ وقت تو زندگیم این مسیرو نداشتم
من بدبخت که جز تو هیچ کسی رو نداشتم
بجا گذاشتی رفتی دلم غمگینه کاشکی
تو هم واسه ادامه دوستیمون انگیزه داشتی


بدی هات خوبی هات و از یادم برد
چه شب ها که از دوری تو سخت خوابم برد
کارهای زشت تو آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه هایی از تو این دل ساده ام خورد


انقدر تو رو دور نگه داشتم از دشمنا
یه آدم خوب ساختم از یه انگشت نما
ما ها از عشق هم دیگه تب زده بودیم
ما ها واسه ماه ها بعدمون حرف زده بودیم
همه چی خوب بود
همه چی زود زود
میگذشت و تنها غم من غم این روز بود
که تو بری و من گله کنم از دست تو
من عاشقت بودم دقیقا برعکس تو
جای تورو واسم پر کنه چه آدم دیگه ای
من تورو می خوام که توام تو یه عالم دیگه ای
تو یه آدم دیگه ای تو زندگیت هست
تو زندگیت من چه نقشی داشتم
من واسه تو و دورو وریات چه فرقی
آره دوست ندارمو یه وقتی داشتم
وقتی که واسه دستای خالیم دست میخواستم
آره واسه دستای خالیم دست میخواستم

دیگه نمیخوام الکی کنم سخت گیری
ولی توم یکی مثل باقی وقت گیری
دم از عشق میزنی و میگی دوستش داری و
وقتی با اونی به کس دیگه نخ میدی

 
.:: ::.
 
شــــــــبگرد
نویسنده افشین  تاریخ ارسال دو شنبه 22 فروردين 1390 در ساعت 16:45

شــــــــبگردی میکنــــم.

اما صدای نفــــــــــــس‌هایـــت را از پشــــــــت

هیچ پنــــــــــــــجره و دیواری نمی‌شـــــــــنوم

آســوده بخواب نازنیــــــــــــنم

شـــــــــ ــ ـ ـــــــهر در امن و امان اســـــــت

تنها خانه‌ی من اســت که در آتــــش می‌ســـــــــــــــــوزد. ..

 
.:: ::.
 
دوست دارم مهمان شوی
نویسنده افشین  تاریخ ارسال دو شنبه 22 فروردين 1390 در ساعت 15:28

دوست دارم بر شبم مهمان شوی

بر کویر تشنه چون باران شوی

دوست دارم تا شب و روزم شوی

نغمه ی این ساز پر سوزم شوی

دوست دارم خانه ای سازم ز نور

نام تو بر سردرش زیبا ز دور

دوست دارم چهره ات خندان کنم

گریه های خویش را پنهان کنم

دوست دارم بال پروازم شوی

لحظه ی پایان و آغازم شوی

دوست دارم ناله ی دل سر دهم

یا به روی شانه هایت سر نهم

دوست دارم لحظه را ویران کنم

غم ، میان سینه ام زندان کنم

دوست دارم تا ابد یادت کنم

با صدایی خسته فریادت کنم

دوست دارم با تو باشم هر زمان

گر تو باشی،من نبارم بی امان

 
.:: ::.
 
عناوین آخرین مطالب بلاگ من


صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 45 صفحه بعد

 
 
 

  .:: Design By : Afshin Zehtab ::.